درجنه

معنی کلمه درجنه در لغت نامه دهخدا

( درجنة ) درجنة. [ دَ ج َ ن َ ] ( ع مص ) مهر آوردن ناقه بر بچه خود بعد از رمیدگی. ( از منتهی الارب ).

معنی کلمه درجنه در فرهنگ فارسی

مهر آوردن ناقه بر بچه خود بعد از رمیدگی .

جملاتی از کاربرد کلمه درجنه

به هر حال ، پس از آن كه ثابت شد اين بهشت خلد است و نه باغ از باغ هاى دنيا، قهرانتيجه اين مى شود كه بهشت برزخى ، يعنى بهشت مابين دنيا و آخرت است كه هم بعضىاز احكام بهشت آخرت را دارد، نظير نشاط دايمى ، و عدم رنج گرسنگى و تشنگى و سرما وگرما، و هم بعضى از احكام باغ دنيا را داراست و به بيان ديگر، برخى ويژگى هاىبهشت خلد را ندارد؛ نظير مصونيت از شيطان و وساوس شيطانى ؛ زيرا شيطان گرچه درجنه الخلد و جنه اللقاء راه ندارد، اما در جنت هاى مثالى و برزخى (جنت هايى كه از جسم ومقدار و شكل و حجم برخوردار است ) راه مى يابد و وسوسه مى كند.