حسن طالقانی

معنی کلمه حسن طالقانی در لغت نامه دهخدا

حسن طالقانی.[ ح َ س َ ن ِ ل ِ ] ( اِخ ) ابن عبدالحسین حسنی نجفی. یکی از سران خاندان آل طالقان در نجف و شاگرد شیخ قاسم بن الوند بود. اجازتی از وی به تاریخ 1116 هَ. ق. باقی است. ( ذریعه ج 1 ص 172 ). و رجوع به طالقانی شود.

معنی کلمه حسن طالقانی در فرهنگ فارسی

ابن عبدالحسین حسینی نجفی یکی از سران خاندان آل طالقانی در نجف و شاگرد شیخ قاسم ابن الوند بود

جملاتی از کاربرد کلمه حسن طالقانی

به محض اینکه نواب در بهار ۱۹۴۵ از نجف آمد، نواب صفوی قبل از اقدام به سوءقصد نافرجام به کسروی یک بار حین جلسات مباحثه اش با او روبرو شده بود. در ۱۸ آوریل ۱۹۴۵ (۲۹ فروردین ۱۳۲۴) او و دستیارش خورشیدی به کسروی در میدان حشمت الدولهٔ تهران حمله کردند. ضاربان از چاقو و اسلحه‌ای استفاده کرده بودند که با اعانه آیت‌الله حاج شیخ محمد حسن طالقانی، امام مسجد سیف الدولهٔ تهران خریداری شده بود. کسروی به شدت زخمی شد و به بیمارستان منتقل شد. ضاربان او برای مدت کوتاهی بازداشت شدند و با وثیقه‌ای که تاجران ثروتمند بازار تأمین کرده بودند، آزاد شدند.