معنی کلمات "فرهنگ فارسی" - صفحه 293
- حریم طاهری
- زعبل
- زعو
- زفی
- زغاریدن
- خزین
- خزینه خانه
- خس خس سینه
- خس پوش
- خس پرور
- خس و خار
- لریس
- بدبده
- بداسقان
- شر نبذ
- شر انگیزی
- شر خوردن
- شر فروختن
- شر انگیختن
- شر اندیش
- تندرو
- تندخو
- تنبک
- خطرناکی
- تناسخی
- تغابن
- تمهید
- تملیک
- تن زدن
- تنباکو
- پیش برگ
- پیرچشمی
- فرا چنگ اوردن
- فتیله سوز
- فتیله تاب
- فت و فراوان
- حصر وراثت
- حصن منصور
- حصن مهدی
- حصنه
- پنج مقابل
- پنج لو
- اسکندر بت شکن
- اسپید گر
- اسپید زر
- اسپید دار
- اسپی کوه
- اسپی دز
- اسپه روز
- دی بمهر
- دی ئیل
- شکسته نفس
- شکست یافتن
- شکرپنیر
- شپور
- بلا نسبت
- بلا مدار
- بل شیرین
- سنگ جانی
- سنگ بر طاس زدن
- ننگ نامی
- ننگ اور
- ننگ امیز
- خیال کردن
- خیال پرستی
- خیال پختن
- خیال محال
- خیال خلافت
- خیال خام
- خیال باز
- خیال اندود
- غریب پروری
- غذ
- ابن ابی نعیم
- نازک خلق
- ناز بستر
- نارین دژ
- نارنجک بن
- نارنجک افکن
- نارنج کل
- نارنج افشار
- ساون
- دود مه
- الله داد
- دوتا شدن
- شند
- شنح
- چین اندرون
- چین اب
- چیمه رود
- چیش پش
- ام طلبه
- ام طفیل
- ام طبق
- ام ضیغم
- ام ضبه
- ام سهیل
- کشتی وان
- کشتی نشین
- کشتی نشسته
- کشتی شمار
- کشتی شدن
- کشتی سوار
- کشتی ساز
- سلکی
- سله بن
- سلمیه
- سلغر
- سلع
- سلطان ولد
- سلطان معشوقان
- چهل سر
- چهل حصار
- چهل اب
- شهوت الوده
- حروف نقطه
- حروف ندا
- حروف ناصبه
- حروف قسم
- حروف سربی
- حروف حلقی
- حروریه
- شلاغ
- شقم
- شفل
- شفری
- شفا عمر
- سبد کش
- سبد چین
- سبب دعوی
- ساکت و صامت
- عملی شدن
- دماع
- تخطف
- سنبان
- درم دان
- سنتب
- روایت کننده
- رواگ
- رواک
- روانه ساختن
- رواندوز
- روانان
- روان گشتن
- در نوف
- در مودار
- در قزی
- در غلطیدن
- در شونده
- کوچه بازار
- محارست
- کوچه بند کردن
- التو
- اتشکده
- کوچه گردی
- کوچک بالا
- کوچک دل
- کوچک دلی
- پی بستن
- قامت بستن
- قامت کردن
- لب کویر
- کویر سیستان
- رباط خان
- کویر لوت
- کپک زده
- راهنامج
- راهسپار
- راه یاب
- راه گشا
- اتابکان دمشق
- اتاب
- ابیون
- ابی مغز
- ابویه
- عزیز شدن
- عزیز خور
- عزم داشتن
- عزم امدن
- عزم افتادن
- عزلت دوست
- خبر دوست
- خبر دهنده
- خبر دروغ
- خبر دادن
- خبر جو
- خبر جستن
- خبر بر
- غواسق
- غیان
- وکا
- غیاثیه
- غژغاو
- غیک
- غیر خواه
- غیر خواهی
- معاف گاه
- معاشقه داشتن
- دست وضو
- دست پرورد