محارست

معنی کلمه محارست در لغت نامه دهخدا

محارست. [ م ُ رَ س َ ] ( ع اِمص ) نگهبانی. محافظت و حراست. ( ناظم الاطباء ).
- محارست کردن ؛ پاس داشتن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : ملک قناعت را محارست کنی . ( گلستان ).
|| گوش داشتن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه محارست در فرهنگ معین

(مُ رَ سَ ) [ ع . محارسة ] (مص م . ) نگاهبانی کردن ، پاسبانی کردن .

معنی کلمه محارست در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) نگاهبانی کردن پاسبانی کردن . ۲ - ( اسم ) نگاهبانی .

معنی کلمه محارست در ویکی واژه

محارسة
نگاهبانی کردن، پاسبانی کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه محارست

او در خاندان سچنیی، خانواده‌ای اشرافی، پرنفوذ و قدیمی مجاری در وین به دنیا آمد که به‌طور سنتی وفادار به دودمان هابسبورگ بودند و روابط نزدیکی با خاندان استرهازی، خاندان لوبکوویتس و خانواده‌های اصیل لیختن اشتاین داشتند. پدرش بنیانگذار موزه ملی محارستان بود.
۱۴ ژوییه ۱۴۵۶ ناوتیپ ایجاد شده توسط هونیادی ناوگان امپراتوری عثمانی را نابود کرد. ۲۱ ژوئیه نیروهای سیلاگی در استحکامات شهر، یورش سخت ارتش روملیای عثمانی را دفع کردند و هونیادی با استفاده از فرصت برهم ریختگی ارتش عثمانی نیروهای در حال عقب‌نشینی دشمن را تا داخل مقرشان تعقیب نمود. پس از یک مبارزه شدید اما کوتاه مقر به تصرف مجارها درآمد تا محمد فاتح دست از محاصره برداشته به قسطنطنیه (استامبول) برگردد. با این عقب‌نشینی یک وضعیت صلح نسبی برای هفتاد سال آینده در مرزهای جنوب شرقی محارستان برقرار شد.