شکست یافتن

معنی کلمه شکست یافتن در لغت نامه دهخدا

شکست یافتن. [ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) مغلوب شدن. شکست خوردن. هزیمت یافتن و فرار کردن. ( ناظم الاطباء ). شکسته شدن در پیکار. مقابل پیروز شدن و فاتح گشتن.

معنی کلمه شکست یافتن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) مغلوب شدن شکست خوردن .

جملاتی از کاربرد کلمه شکست یافتن

علاءالدین کیقباد یکم (۶۳۴–۶۱۶ ه ق) پادشاه سلجوقیان روم و ملوک شام بود. الملک الاشرف بعد از سقوط اخلاط با علاءالدین کیقباد یکم و امرای ایوبی حلب و موصل و الجزیره بر ضد جلال‌الدین خوارزمشاه طرح اتحادی قوی ریخت و به دعوت علاءالدین کیقباد، پادشاه مصر الملک الکامل برادر الملک الاشرف نیز در این اتحاد وارد شد. علاءالدین کیقباد توانست در جنگی چهار روزه در محلی به نام یاسی چمن از نواحی ارزنجان و در ۲۸ رمضان سال ۶۲۷ شکستی سخت بر سپاهیان خوارزمشاه و برادرش رکن‌الدین غورسانچی وارد کند. بعد از شکست یافتن جلال الدین لشکریان علاء الدین ارزروم را مسخر کردند و سپاهیان الملک الاشرف نیز به شهر اخلاط وارد شدند و چون الملک الاشرف بیم حملهٔ مجدد جلال‌الدین را داشت از جلال‌الدین که در این هنگام در آذربایجان بود تقاضای صلح کرد و او نیز چون خبر رسیدن سپاه مغول به آذربایجان را شنید با اکراه صلح را پذیرفت و قرار شد این سه تن هر کدام هر چه اراضی در دست دارند مالک باشند و بعدها معترض یکدیگر نشوند.سلطان علاءالدین کیقباد در سال ۱۲۳۷ با توطئه وزیرش سعادت الدین کوپک و همسرش محبره خاتون با خوردن سم به قتل رسید.
تاریخ الجایتو در شرح لشکرکشی هلاکو خان به ایران در سال ۶۵۴ قمری، از شندان با عنوان مستقرّ سریر مملکت سپهبد یاد کرده و می‌گوید: «ساکنین مملکت سپهبد به ایلخانان سر اطاعت فرو نمی‌آوردند». همهٔ ساکنان این سرزمین، جنگجو بودند. جغرافیای طبیعی آن که از طرفی جنگل‌های انبوهِ از درخت و از طرفی دریا بود، از لحاظ استراتژیک اهمیت فوق‌العاده‌ای داشت و دشمن از بیم شکست یافتن، جرأت نمی‌کرد به این مملکت دست‌درازی کند. همچنین قلعه شندان مثل دژ مستحکمی، پابرجا بوده و از برای دفاع، از لحاظ استراتژیک اهمیت ویژه‌ای داشت. در سال ۶۱۹ هجری، لشکریان مغول پس از تسخیر تبریز، شروان‌شاه را به طرف تالش جهت تسخیر این منطقه گسیل داشتند ولی به علت باران‌های موسمی و سیلابی شدن رودخانه‌ها و وجود جنگل‌های انبوه و نیز نیش پشه مالاریا، بسیاری از لشکریان مغول به تب نوبه مبتلا شده و از بین رفتند. سرانجام اتابک اعظم از آذربایجان به تالش آمده و صلح را با رضایت تالش‌ها برقرار نمود. مردم تالش در آن عصر، مسلمان، زرتشتی و یهودی بودند.