معاشقه داشتن

معنی کلمه معاشقه داشتن در لغت نامه دهخدا

معاشقه داشتن.[ م ُ ش َ ق َ / ش ِ ق ِ ت َ ] ( مص مرکب ) عشقبازی کردن.

معنی کلمه معاشقه داشتن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) عشقبازی کردن .
عشقبازی کردن

جملاتی از کاربرد کلمه معاشقه داشتن

اگر اين كلام را با آن حرفى كه در مجلس مراوده در جواب زليخا گفت كه : (پناه به خدا، او پروردگار من است كه منزلگاهم را نيكو ساخت ، و به درستى كه ستمكارانرستگار نمى شوند) مقايسه كنيم از سياقش ‍ مى فهميم كه در اين مجلس به يوسف سختتر گذشته تا آن مجلسى كه روز قبل با حركات تحريك آميز زليخا مواجه بود، چون آنجا او بود و كيد زليخا، ولى امروز در برابر كيد و قصد سوء جمعى قرار گرفته .بعلاوه ، واقعه روز قبل واقعه اى بود كه در خلوت صورت گرفت ، و خود زليخا هم درپنهان داشتن آن اصرار داشت ، ولى امروز همه آن پرده پوشى ها كنار رفته در برابر جمع كثيرى از زنان شهر دارد معاشقه مى كند. آرى ، آنجا تنها زليخا بود، اينجازيادىاظهار عشق و محبت مى كنند، آنجا يك نفر بود كه مى خواست وى را گمراه كند، اينجا عده اى بر اين معنا تصميم گرفته اند، آنجا اگر شرايطى زليخا را مساعدت مى كرد اينجا شرايط و مقتضيات بيشترى عليه او در كار است .