زعو

معنی کلمه زعو در لغت نامه دهخدا

زعو. [ زَع ْوْ ] ( ع مص ) عدل نمودن. داوری کردن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه زعو در فرهنگ فارسی

عدل نمودن و داوری کردن

جملاتی از کاربرد کلمه زعو

سپس عیسی درحال تیراندازی به‌سوی پلیس به‌سمت باند فرودگاه دوید و با آتش پلیس کشته‌شد. تروریست دیگر، خالد جواد، تلاش کرد بگریزد، اما تیر خورد و کشته‌شد. آنچه برسر دیگر گروگان‌ها آمد هنوز به‌درستی روشن نیست. یکی از بررسی‌های پلیس آلمان نشان می‌دهد که یکی از مأموران پلیس و چند گروگان ممکن‌است در اثر تیراندازی اشتباهی پلیس کشته شده‌باشند. اما مجلهٔ تایم در بازسازی گزارش دادستان استان بایرن، که مدت‌ها پوشیده نگه داشته شده‌بود، نشان‌داد که تروریست دیگری (Adnan Al-Gashey به‌تشخیص ریو) جلوی در بالگرد غربی ایستاده‌بود و پنج گروگان این بالگرد را با رگبار مسلسل خود کشت؛ طی این تیراندازی به‌طور میانگین به گوت‌فرویند، شور، سلاوین، شپیتسر و شاپیرا چهار گلوله شلیک شد. از میان گروگان‌های بالگرد شرقی تنها جنازهٔ زعو فریدمن نسبتاً سالم مانده‌بود؛ موج انفجار بالگرد او را به بیرون پرتاب کرده‌بود. در شماری موارد، یافتن دلیل قطعی مرگ گروگان‌های بالگرد شرقی دشوار بود، چون دیگر جنازه‌ها در اثر انفجار و آتش‌سوزی پس از آن چنان سوخته‌بودند که قابل تشخیص نبودند. سه تروریست دیگر که روی زمین افتاده و خود را به مردن زده‌بودند به‌وسیلهٔ پلیس دستگیر شدند. Jamal Al-Gashey از مچ دست و Mohammed Safady از پا زخمی شده‌بودند و Adnan Al-Gashey سالم بود. تونی از محل گریخت، اما ۴۰ دقیقه بعد در پارکینگ پایگاه یافته‌شد. او در تیراندازی کوتاهی که پس از گیرافتادنش درگرفت کشته‌شد. در ساعت ۱:۳۰ بامداد پیکار به پایان رسید.