اتاب

معنی کلمه اتاب در لغت نامه دهخدا

( آتاب ) آتاب. ( ع اِ ) ج ِ اِتب. رجوع به اتب شود.
( اتآب ) اتآب. [ اِت ْ ت ِ ] ( ع مص ) شرم داشتن. || رسوا گردیدن. شرمنده شدن.
اتاب. [ اِ ] ( ع اِ ) ج ِ اِتب.

معنی کلمه اتاب در فرهنگ فارسی

( آتاب ) جمع اتب
جمع اتب

جملاتی از کاربرد کلمه اتاب

"پس از آنکه سیل فروکش کرد و پادشاهی از بهشت فرود آمد، پادشاهی در کیش بود." پس از بند مذکور، این بخش به فهرست ٢٣ پادشاه کیش می پردازد که بین ١۵٠٠ تا ٣٠٠ سال در مجموع ٢۴،۵١٠ سال، حکومت کردند. تعداد دقیق سال ها بین نسخه ها متفاوت است. به غیر از مدت زمان سلطنت آنها و اینکه آیا آنها پسر سلف خود بوده اند یا خیر (مثلاً "مشدا پسر اتاب، ٨۴٠ سال حکومت کرد")، معمولاً جزئیات دیگری در مورد حکومت این پادشاهان ارائه نمی شود. استثناء اتنا است که «به آسمان عروج کرد و جمیع ممالک بیگانه را تسخیر کرد» و انمنباراگسی «که سرزمین ایلام را تسلیم کرد». انمنباراگسی همچنین اولین پادشاه در فهرست پادشاهان سومری است که نام او از کتیبه های معاصر به اثبات رسیده است. جانشین او آگای کیشی، آخرین پادشاهی که قبل از سقوط کیش و انتقال سلطنت به اِ - انا ذکر شده است. او در منظومه گیلگمش و آگا نیز آمده است.