کشتی نشین

معنی کلمه کشتی نشین در لغت نامه دهخدا

کشتی نشین. [ ک َ / ک ِ ن ِ ] ( نف مرکب ) آنکه در کشتی نشیند. کشتی سوار. راکب کشتی :
مددکار ملاح عمان شوق
هوادار کشتی نشینان شوق.ملاطغرا ( از آنندراج ).من ای کشتی نشینان دیده ام طرز خرامش را
نماید در دویدن سیر دریا ساحل ما را.ناصر علی ( از آنندراج ).

معنی کلمه کشتی نشین در فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که در کشتی سوار است ( مسافر و عمله ) : ( مدد کار ملاح عمان شوق هوا دار کشتی نشینان شوق ) . ( ملا طغرا در تعریف خراباتیان )

جملاتی از کاربرد کلمه کشتی نشین

چنان از رطوبت زمان و زمین کز آن رنگ گل گشته کشتی نشین
ز دریا به کشتی نشین در زمان برو سوی سام یل پهلوان
در آن کشتی نشین یارا در آن دریای بی پایان که نه بیمش ز طوفان است و نه موجش بگرداند