پی بستن. [ پ َ / پ ِ ب َت َ ] ( مص مرکب ) عصب بستن. ( آنندراج ). بستن وترعرقوب. || بنا نهادن. ( آنندراج ). بنیاد گذاردن.پایه و بن نهادن. ساختن بنلاد و پایه بنا. بنوری برآوردن دیوار. محکم کردن بن دیوار و بنا : نه در قمر دل و نی در جدی توان بستن بر آب و آتش حاشا که پی توان بستن دهد عمارت گیتی بسیل دیده ولی هم از غبار دل ماش پی توان بستن.مسیح کاشی.
معنی کلمه پی بستن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- بستن عصب بستن وتر عرقوب . ۲- بنا نهادن بنیاد گذاردن ساختن : دهد عمارت گیتی بسیل دیده ولی هم از غبار دل ماش پی توان بستن . ( مسیح کاشی ) عصب بستن بستن وتر عرقوب
جملاتی از کاربرد کلمه پی بستن
مضمون بکر غیر خموشی نیافتم بستن لب از سخن، سخن تازهٔ من است
سیروس شاملو، فرزند احمد شاملو در گفت و گو با روزنامه اعتماد سایت مربوط به احمد شاملو و مؤسسه الف. بامداد را غیرقانونی دانست و اظهار کرد که مطابق قانون حقوق مؤلفین و مصنفین، تمامی حقوق معنوی و مادی آثار شاملو و نیز صدور مجوزهای فیلم و نمایش و موسیقی و بستن قراردادهای جدید متعلق به خانوادهٔ زنده یاد احمد شاملو است و ناشران چاپی نیز فقط مجوز چاپ آثار را به صورت کتبی دارند. همچنین وی افزود که آثار شاملو در انحصار هیچ مؤسسه یا ناشر یا نهادی نیست و تمامی حقوق مربوط به آثار شاملو در داخل و خارج از کشور متعلق به خانوادهٔ وی است.
ز سیر گلزار چشم بستن کسی نشد محرم تسلی کجاست آیینه تا نمایم چه صبح دارد بهار رنگش
با انتشار خبر ممانعت رژیم از ورود سید روحالله خمینی و بسته شدن فرودگاه خشم عمومی در استان گیلان برانگیخته شد و مردم با تظاهرات، بستن خیابانها و آتش زدن لاستیک به زد و خورد با پلیس پرداختند و مأموران را از برقرار ساختن نظم عاجز ساختند.
با این رم فرف:،که نگه بستن چشم است شرم آینهدارست شرارت چه نماید
به يقين مى دانم بستن مصاحف بر سر نيزه ها خدعه و مكر آنان است ، تا ازقبول فرمان خدا تعالى فرار كنند، اما شما مرا موافقت نكرديد و بر فريب آنان فريفتهشده از اره راست منحرف شديد؛ چون شما با من مخالفت كرديد، به ناچارقبول كردم و شما به زودى ثمره اين كار را خواهيد ديد.
کتاب به کار بستن دموکراسی (۱۹۹۳)، کار عمدهای در ارزیابی این مسئله که چرا برخی از دولتهای دموکراتیک موفق میشوند و برخی شکست میخورند را انجام داده که بر اساس مطالعه دولتهای محلی ایتالیایی انجام گرفتهاست.
گذرگاه دربند مهمترین سازه دفاعی ساسانی در قفقاز بود. تاریخدانان عرب تمامی این خط دفاع را به خسرو انوشیروان نسبت دادند و آن را به عنوان یکی از عجایب جهان بهشمار میآوردند. در قرون وسطا، بستن گذرگاه دربند برای جلوگیری از یورش یأجوج و مأجوج، به اسکندر نسبت داده میشد. گذرگاه دربند با نامهای دروازه اسکندر و دروازههای خزر نیز شناخته میشود.
کنم حکایت سیلی شمر و روی سکینه و یا ز بستن بازوی در سلاسل زینب
پنجرههای کوچکی که به هنگام بازدید از سایت در برابر کاربر ظاهر میشوند و حاوی پیامهای مختلفی برای فریب اشخاص میباشند. در این پنجرهها اغلب دکمههای مختلفی مانند قبول، لغو، بستن و… وجود دارد؛ ولی هیچکدام از آنها کار اصلی خود را انجام نمیدهند و با فشردن هر کدام از این دکمهها جاسوسافزار روی سیستم نصب میشود.
دل به سوگند دروغش نتوان بستن که به هر لحظه دگرگونه کند آئین
گفت : اى فرزند كه ترا بگشاد؟ گفت : آن كه از كشتن خلاص كرد، از بستن نجات داد.جبرئيل گفت : اى ابراهيم ! اسماعيل را بگوى تا دعا كند كه هر دعا كه اين ساعت كند البته(236) مستجاب شود. اسماعيل گفت : خداوندا! از امروز تا به قيامت هر كه تو را يكىداند و يكى خواند و بر رسولان تو ايمان آورد، بر وى رحمت كن و وى را بيامرز. پادشاهعالم گفت : رحمت كردم و آمرزيدم .
بستن لب نشود مانع اظهار کمال در صدف رتبه این گوهر غلطان پیداست
آیینه شکسته من سیر باغ من گلدسته نیست دل که ز بستن شود درست
آن را مشکن به سخت بستن عمدا نسزد قلم شکستن
در نسخهٔ کیفیت این باغ وفا نیست مضمونگل از بستن پیمانگله دارد
در غمش بودن و بستن دهن از جوهر راز در نو پیوستن و سر تو بکس نگشودن