پیرچشمی

معنی کلمه پیرچشمی در فرهنگ معین

(چَ ) (حامص . ) عارضه ای که در نتیجة کار زیاد یا پیری در چشم ظاهر می گردد.

معنی کلمه پیرچشمی در فرهنگ عمید

ضعف و ناتوانی چشم در اثر پیری که به دلیل ضعیف شدن قدرت تطابق عدسی چشم به وجود می آید و با استفاده از عینک های مخصوص اصلاح می شود.

معنی کلمه پیرچشمی در فرهنگ فارسی

عارضه ایست که در نتیج. کار زیاد یا پیری در چشم ظاهر گردد. در این گونه چشمها عدسی سخت شده و نمیتواند عمل تطابق را بخوبیانجام دهد. برای رفع این عیب بنسبت فرسودگی چشم و فواصل اشیا عدسیهای مختلف محدب ( همگر ) استعمال کنند.

معنی کلمه پیرچشمی در فرهنگستان زبان و ادب

{presbyopia} [پزشکی] دوربینی و اختلال دید براثر بالا رفتن سن، که در آن با از دست رفتن تدریجی خاصیت ارتجاعی عدسی چشم، قدرت تطابق کم می شود

معنی کلمه پیرچشمی در دانشنامه آزاد فارسی

پیرچشمی (presbyopia)
نوعی نقص بینایی. با افزایش سن، فرد رفته رفته توان مشاهدۀ دقیق اشیای نزدیک را از دست می دهد. با افزایش سن، عدسی چشم ضخیم می شود و خاصیّت کشسانی خود را از دست می دهد. درنتیجه، برای دید نزدیک نمی تواند به شکل تقریباً کروی درآید.

معنی کلمه پیرچشمی در ویکی واژه

عارضه‌ای که در نتیجة کار زیاد یا پیری در چشم ظاهر می‌گردد.

جملاتی از کاربرد کلمه پیرچشمی

شیوع دوربینی از نزدیک‌بینی کمتر است. دوربینی در اغلب موارد ارثی است. در دوران سالمندی ما بیماری پیرچشمی را داریم که در بعضی موارد با دوربینی اشتباه گرفته می‌شود ولی پیرچشمی هم توانایی دید نزدیک و هم دید دور مختل می‌شود. پیرچشمی به علت کاهش دامنه تطابق در نتیجه تغییرات ناشی از پیری در عدسی چشم رخ می‌دهد.