تخطف

معنی کلمه تخطف در لغت نامه دهخدا

تخطف. [ ت َ خ َطْ طُ ] ( ع مص ) درربودن. ( تاج المصادر بیهقی ). ربودن. ( زوزنی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). انتزاع. اجتذاب. ( اقرب الموارد )( المنجد ). || استلاب. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). استراق. گذشتن بر وی بسرعت. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه تخطف در فرهنگ فارسی

ربودن . انتزاع اجتذاب . یا استلاب . استراق . گذشتن بروی بسرعت .

جملاتی از کاربرد کلمه تخطف

كلمه (تخطف ) به معناى اختلاس با سرعت ، و به زبان ساده به معناى قاپيدن است .ولى بعضى گفته اند: (خطف ) و (تخطف ) به معناى اين است كه : شخصى را ازهمه طرف و از هر جهت بربايند. و گويا تعبير به تخطف از سرزمين ، استعاره باشد، ومنظور كشتن و اسير كردن و غارت كردن ، باشد، گويا خود آنان و آنچه متعلق به ايشاناست از اهل و مال همه يك جا قاپيده مى شوند، به طورى كه شهر از ايشان و متعلقاتشانخالى مى شود، و مقصود از (ارض )، سرزمين مكه و حرم است ، بهدليل اينكه دنبالش مى فرمايد: (مگر ما ايشان را در حرم امنى سكنى نداديم ) وگوينده اين حرف بعضى از مشركين مكه بودند.
و منظورشان اعتذار جستن از ايمان به خدا بوده ، اعتذار به اينكه اگر ايمان بياورندعرب ايشان را از سرزمينشان يعنى از مكه بيرون مى كنند، چون عرب نيز مانند ايشانمشركند، و حاضر نيستند مردم مكه ايمان بياورند، و بتهاى ايشان را ترك گويند، پس درحقيقت مى خواهند بگويند ما از ايمان آوردن مانع داريم ، و اين بهانه ، خود اعترافى استضمنى ، به اينكه اصل دعوت آن جناب حق است ، كتاب او هم هر چه آورده حق است ، چيزى كههست خطر تخطف عرب نمى گذارد ما بدان ايمان آوريم ، و صريح تر از اين اعترافضمنى جمله (ان نتبع الهدى معك ) است ، كه در آن اقرار مى كنند به اينكه آنچه بارسول خدا (صلى الله اليه و آله و سلم ) است و آنچه او آورده است هدايت است ، و گرنهمى گفتند: (اگر پيروى كنيم كتاب و دين تو را) يا تعبيرى ديگر مى آوردند.