خیال کردن

معنی کلمه خیال کردن در لغت نامه دهخدا

خیال کردن. [ خ َ / خیا ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تصور کردن. ( ناظم الاطباء ). گمان بردن. || متصور شدن. متشکل شدن.

معنی کلمه خیال کردن در فرهنگ فارسی

تصور کردن گمان بردن

جملاتی از کاربرد کلمه خیال کردن

پدری مشغول کارهای اداری وامور مالی شرکتی است که در آن کار می‌کند. او نمی‌تواند با دخترش زیاد وقت بگذراند. اما مشکلی برایش پیش می‌آید که فقط دختر او می‌تواند از راه خیال کردن و تصور کردن آنها را حل کند. این گونه است که این دو به هم نزدیکتر می‌شوند