تنبک

تنبک

معنی کلمه تنبک در لغت نامه دهخدا

تنبک. [ تَم ْ / تُم ْ ب َ ] ( اِ ) جناغ زین اسب و دامنه زین. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). جناغ زین. ( فرهنگ رشیدی ). || دریچه زین. ( شرفنامه منیری ). دریچه زین اسب و طاق زین. ( برهان ). طنبک. ( برهان ). رجوع به تنبوک شود.
تنبک. [ تُم ْ ب َ ] ( اِ ) دهلکی باشد کوچک که بازیگران و مسخره ها دارند و در هنگام بازی و رقاصی بنوازند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ). دهلی باشد دم دراز که از چوب و سفال سازند وبازیگران در زیر بغل گرفته بنوازند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). دهلی باشد درازدم که ازچوب و سفال سازند و بر سر آن که بمنزله کاسه پهن است پوست کشند و لوطیان و بازیگران آن را با انگشت نوازند. ( انجمن آرا ). دهلکی باشد که بازیگران و مسخرگان در هنگام رقص و بازی بنوازند. و در محاوره سازی است که یک طرفش به خام کشند و یکطرف بسته باشد و آنچه از دو سو به خام کشند دهل است... ( آنندراج ). دهل کوچک و نقاره کوچک و بمعنی ساز معروف که به عرف هندوستان آن را طبله گویند. ( غیاث اللغات ) :
ز شوریدگی تنبک زخم ریز
دماغ فلک سفته از زخم تیز.نظامی.رجوع به تنبک شود.
- تنبک تعلیم ؛ تنبکی که در وقت ورزش و تعلیم کردن کشتی با شاگردان ، نوازند و این رسم ولایت است. ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) :
در چمن تنبک تعلیم غمت غنچه گل
رندباغانی طنبورنوازت بلبل.میرنجات ( از بهار عجم و آنندراج ).لنگر اگر این است که من می بینم
خوبان دگر تنبک تعلیم که اند.سیدبرهنه ( ایضاً ).|| با انگشت ابهام و سبابه و وسطی گرفتن چیزی خوردنی یعنی به سر انگشت چیزی برداشتن و خوردن. ( برهان ) ( ازناظم الاطباء ).
تنبک. [ تَم ْ ب َ ] ( ع اِ ) گیاهی چون تیغ و آن را بانارجیلا ( غلیان ) تدخین کنند و فارسی معرب است. ( از المنجد ). تنباکو. رجوع به تنباکو شود.

معنی کلمه تنبک در فرهنگ معین

(تُ بَ ) (اِ. ) یکی از سازها که به آن ضرب هم گویند. آن را از چوب و سفال یا فلز سازند و در یک سوی آن پوستی نازک کشند و به هنگام نواختن آن را در زیر بغل گرفته با سر انگشتان می نوازند.

معنی کلمه تنبک در فرهنگ عمید

از آلات موسیقی به شکل دهل که از فلز یا چوب می سازند و در یک طرف آن پوست نازکی می کشند و آن را هنگام نواختن زیر بغل می گیرند و با سر انگشتان به آن می زنند، ضرب، خمک، خنبک.

معنی کلمه تنبک در فرهنگ فارسی

( اسم ) یکی از آلات موسیقی مانند دهل که از چوب و سفال یا فلز سازند و در یک سوی آن پوستی نازک کشندوبهنگام نواختن آنرا در زیر بغل گیرند و با سر انگشتان نوازند دنبک .
گیاهی چون تبغ و آن را بانارجیلا تدخین کنند و فارسی معرب است ٠ تنباکو ٠

معنی کلمه تنبک در دانشنامه عمومی

تنبک (قطر). تنبک یک منطقهٔ مسکونی در قطر است که در شهرداری الضعاین واقع شده است. تنبک ۹٫۶ کیلومتر مربع مساحت دارد ۱۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

معنی کلمه تنبک در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تنبک، از سازهای کوبه ایِ پوستی که بدنه آن بیش تر از چوب ساخته می شود. انواع این ساز، با شیوه های گوناگونِ اجرا، در کشورهای عربی و ایران و افغانستان و ترکیه رایج است.
نام این ساز در منابع به صورتهای تُمبَک، تُبتَک، تُنبیک، تنبوک، دُنبک، دُمبرک، دُمبُلک، تُبنُک، دُمبک، خُنبَک و تینبَک نیز آمده است. امروزه آن را «ضرب» نیز می نامند، اما معلوم نیست این نام از چه زمانی متداول شده است. به عقیده ابوالحسن صبا (متوفی ۱۳۳۶ ش)، واژه تمبک از تُم (صدای ناحیه مرکزی پوست) و بَک (صدای ناحیه کناری پوست) تشکیل شده است. برخی این واژه را صورت تغییریافته خُنبَک یا خُمَک به معنای خُم کوچک می دانند.
قدیمترین کتاب ذکر این ساز
قدیمترین متنی که در آن نام این ساز آمده، یادگار زریران (تألیف حدود قرن ششم میلادی) است. در کتاب خسرو قبادان و ریدک نیز دنبک زن در ردیف خنیاگران ذکر شده است. به نوشته فروغ تنبکِ دوره ساسانی ظاهراً شبیه تنبکهای امروزی بوده است.
جنس بدنه
در قدیم بدنه تنبک را از چوب، سفال و گاه فلز می ساختند. امروزه برای ساخت آن از نئوپان و پلاستیک نیز استفاده می کنند، اما بیش تر تنبکها از چوب ساخته می شوند. بهترین نوع چوب برای آن، چوبِ تنه کهنه درخت گردوست که به اصطلاح سازندگان ساز، «سایه خواب» شده و شیره نباتی آن خارج شده باشد.
اجزای تنبک
...

معنی کلمه تنبک در ویکی واژه

یکی از سازها که به آن ضرب هم گویند. آن را از چوب و سفال یا فلز سازند و در یک سوی آن پوستی نازک کشند و به هنگام نواختن آن را در زیر بغل گرفته با سر انگشتان می‌نوازند.

جملاتی از کاربرد کلمه تنبک

مرتضی نی‌داوود در سال ۱۲۷۹ در خانواده‌ای یهودی در تهران متولد شد. در برخی منابع محل تولد او اصفهان ذکر شده‌است. در کودکی استعداد موسیقی وی آشکار شد و پدرش «بالا خان» که خود اهل موسیقی بوده و با تار و تنبک آشنایی داشت، او را نزد «رمضان ذوالفقاری» (از شاگردان آقا حسینقلی) برد. مرتضی خان به مدت هفت ماه تحت تعلیم رمضان ذوالفقاری قرار گرفت و سپس نزد آقا حسینقلی رفت و به مدت دو سال و نیم نیز از آموزش‌های این استاد بهره جست.
به لحنی کر صفاهان یاد دارد ز قاش زین ترنگ تنبک آرد

پس از آن، جلیل شهناز به اجرای گوشهٔ عشاق به وسیلهٔ تار می‌پردازد. شهناز، تارنوازی است که اغلب از جملات کوتاه، با سکوت‌های نسبتاً طولانی استفاده می‌کند. وی در چهارمضراب عشاقی که به همراه تنبک اسماعیلی اجرا می‌کند، برخلاف گذشته، کمتر از سکوت‌ها طولانی بین ملودی‌ها استفاده می‌کند و کل قطعه را بدون وقفه می‌نوازند و در بین آن، از پاساژهایی نیز بهره می‌برد. سپس ناظری، عشاق را با تحریر آغاز می‌کند 

در سال ۱۹۶۸ شروع به نواختن کانگا نمود. مدتی بعد نیز به یادگیری و نواختن طبلا و تنبک پرداخت. در سال ۱۹۷۶ یک طراح رقص اهل آفریقای جنوبی به نام «پیتر گاس» را ملاقات کرد و رقص معاصر را از او فراگرفت. کارهای هنری این هنرمند بزرگ عمدتاً بر روی موسیقی شرقی تمرکز دارد. وی نویسندهٔ چندین رقص باله و صدای فیلم برای فیلم‌های متعدد است. وی از سال ۱۹۹۴ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده‌است.
اسدالله ملک، در ۱۴ مرداد ۱۳۲۰ در محلهٔ «دروازه دولت» تهران، در خانواده‌ای لشت نشایی متولد شد. پدرش «عبدالله ملک گودار»، درودگر بود. او برادر کوچکتر حسین ملک بود و برادر دیگری به اسم عبدالله نیز داشت. این سه برادر تحت تأثیر دایی‌هایشان (علی‌اکبرخان زنگنه، علی‌اصغرخان زنگنه و محمدخان زنگنه که از موسیقی‌دانان دورهٔ قاجاریه بودند) هر سه به موسیقی پرداختند که از آن بین٬ عبدالله به تنبک، اسدالله به کمانچه و ویولن، و حسین به سنتور روی آورد.
بیدل در این مکان ز ادب دم زدن خطاست شرمی که لولیان همه تنبک خریده‌اند
اسماعیل واثقی در سال ۱۳۲۵ در تبریز متولد شد. وی برادر حسین واثقی از آهنگسازان موسیقی فیلم در سینمای ایران است. او تحصیلات ابتدایی خود را در تهران فرا گرفت و در سال ۱۳۳۹ وارد هنرستان موسیقی ملی شد. واثقی تعلیم ساز سنتور را نزد حسین ملک، ارفع اطرایی، محمد حیدری و فرامرز پایور فرا گرفت. وی همچنین ساز تنبک را نزد حسین تهرانی و محمد اسماعیلی آموخته‌است و در سال ۱۳۴۶ از هنرستان موسیقی فارغ‌التحصیل شد.
ز شوریدگی تنبک زخم ریز دماغ فلک سفته از زخم تیز
از جمله فعالیت‌های هنری او می‌توان به داوری بخش موسیقی نواحی جشنواره موسیقی جوان اشاره نمود. حسین خوشرو (روزبه)، نوازندهٔ تنبک و نقاره، و بابک خوشرو، نوازندهٔ تار، فرزندان ابوالحسن خوشرو هستند.
بعد از ساز و آواز، پایور به همراه تنبک محمد اسماعیلی، چهارمضراب را در اصفهان اجرا می‌کند. در این اثر سَرَک کشیدنهای پایور به گوشهٔ عشاق در لابه لای درآمد، کاملاً محسوس است. تنبک نوازی اسماعیلی نیز به گونه‌ای است که کمتر از ناحیه مرکزی تنبک استفاده کرده‌است.
خداوند سخن استاد کهن قاآنی نیز با مهربان میزبان خویش امیر آخور که یک تاز پهنه مردی و مردمی است، و فرخ سروشی در جامه آدمی، و جوانان، ساده رو و بیجاده لب مشک مو، و سیمین غبغب رامش افزا، رنج کاه دشمن افکن، دوست خواه بزم آرا، جام بخش جام پیما، کام بخش رادگوهر، نیک خو پاکدل پاکیزه رو نرم بر نازک بدن خوش زبان شیرین سخن شرمگین آزرم توز، مهر پرور کینه سوز، چرخ زن پیمانه باز، رودگر تنبک نواز که هر یک گردون خورشیدی را هفت آسمان ماهند و اورنگ جمشیدی را هفتاد کشور شاه، ویژه مهدی و اسمعیل که گوئی نوای داودی در نای این هشته اند و خاک یوسف از گل آن سرشته آزاده از بند بدکیش و پند نیک اندیش آسوده روزگاری دارد و فرخنده کارو باری، شعر:
صیت عدل تو و آوازهٔ اوصاف عدوت غلغل کوس شهنشاهی و بانگ تنبک
علینقی وزیری در سال ۱۳۰۵ ه‍.ق (برابر با ۱۲۶۵ یا ۱۲۶۶ ه‍.ش) در تهران به دنیا آمد.[الف] پدرش موسی‌خان وزیری معروف به موسی‌خان میرپنج، سرتیپ قزاق‌خانه بود و مادرش بی‌بی‌خانم وزیری (با نام اصلی بی‌بی‌خانم استرآبادی) مؤسس «مدرسهٔ دوشیزگان» (اولین دبستان دخترانه در تهران) بود. خانوادهٔ مادر وزیری اهل بندر گز بودند. وزیری چهار برادر با نام‌های حسنعلی، علی‌اصغر، علیرضا و فتحعلی، و سه خواهر با نام‌های مولود، خدیجه و مریم داشت (که این کوچکترین خواهرش، بعدها همسر غلامحسین بنان شد). به عقیدهٔ هوشنگ شهابی، وزیری استعداد موسیقی را از مادرش به ارث برده بود چرا که بی‌بی خانم خودش تنبک می‌نواخت و برادرش نوازندهٔ تار بود.
این آلبوم شامل هفت قسمت درمایه دشتی است که چهار قطعه آن به صورت ارکستری، دو قطعه به صورت ساز و آواز همراه پیانوی فخری ملک‌پور و تار فرهنگ شریف بر اشعار حافظ و عطار بوده و یک قطعه آن چهارمضراب تار به همراه تنبک همایون شجریان می‌باشد.
مهتر خانه چون زند تنبک پای کوبند کودکان بی‌شک
طبع دون کاش از نشاط دهر گردد منفعل نیست‌ بر عصمت حرج‌ گر لولی از تنبک گذشت
۱۳۲۹- ضبط یک اثر نفیس و با ارزش با نوازندگی مرتضی محجوبی، رضا محجوبی و آواز و تنبک ادیب خوانساری