عزلت دوست

معنی کلمه عزلت دوست در لغت نامه دهخدا

عزلت دوست. [ ع ُ ل َ ] ( ص مرکب ) آنکه عزلت و تنهائی و گوشه نشینی و خلوت را دوست میدارد. ( ناظم الاطباء ). خواهان گوشه گیری. گوشه خواه. || عابد و مرتاض. ( آنندراج ). عزلت گزین. عزلت گزیده. و رجوع به عزلت گزین و عزلت گزیده شود.

معنی کلمه عزلت دوست در فرهنگ فارسی

آنکه عزلت و تنهائی و گوشه نشینی و خلوت را دوست میدارد خواهان گوشه گیری

جملاتی از کاربرد کلمه عزلت دوست

در شريعت اسلام ، دنيا مزرعه آخرت و پلى است برا يعبور انسان قرارگاهى است كهقرآن براى آن ارزش و اهميت قايل شده و به انسان سفارش كرده از آن براىتكامل خويش بهره برد و شكر و سپاس الهى را به جاى اورد از نظر اسلام حركتهاىصوفيانه كه مبتنى بر ترك دنيا، انزوا طلبى و مذموم دانستن مطلق لذتهاى دنياست ،مورد تاييد نيست اسلام ، اعتقاد كسانى را كه گوشه عزلت انتخاب مى كنند و در مقام احقاقحق بر نمى خيزند و عليه هيچ ستمى نمى شورند، محكوم مى كند و معتقد است كه بين دنياو آخرت خصومتى وجود ندارد، بلكه دنيا زمينه ساز آخرت است و به فرموده امام على عليهالسلام : دنيا، مسجد دوستان خدا، پرستشگاه و مهبط وحى الهى و تجارتخانه اولياءخداست (66)
گفتارهای دیگر برعکس، حاوی تصدیقاتی تهییج‌کننده است: یکی جنگ را به مثابه محرک انرژی انسان‌ها می‌ستاید؛ دیگری در دوگانگی شخصیت که ثمره عزلت و تأمل است زیباترین صورت دوستی را مشاهده می‌کند؛ دیگری در مقابل ارزش‌های مجرد، ارزش زندگی را می‌نشاند که غایت خود را در خود دارد؛ و سرانجام در آخرین گفتار، آن سخاوتمندی وافر، فضیلت سالم را که دوست دارد به خود ببخشد تعلیم می‌دهد..
از ولایت دوستی حشمت طلب ور تجمّل دشمنی عزلت گزین
هر که او عزلت اختیار نکرد دست با دوست در کنار نکرد