شکسته نفس

معنی کلمه شکسته نفس در لغت نامه دهخدا

شکسته نفس. [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ن َ ] ( ص مرکب ) متواضع. فروتن. آنکه خود را کوچکتر از آنچه هست نشان دهد. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شکسته نفسی شود.

معنی کلمه شکسته نفس در فرهنگ فارسی

متواضع و فروتن

جملاتی از کاربرد کلمه شکسته نفس

وی مشهور به شکسته نفسی و حسن محضر بوده و افزون بر شکسته‌نستعلیق، که هنر اصلی‌اش بوده، خط نسخ، نستعلیق و تعلیق را نیز نیکو می‌نوشته و شعر نیز می‌سروده همچنین در نقاشی و تذهیب نیز دستی داشته‌است. او خط شکسته‌ را آنچنان به درستی و منظمی پرداخته که مدتی این خط را به نام او «شفیعائی» می‌خواندند.