سلع
معنی کلمه سلع در لغت نامه دهخدا

سلع

معنی کلمه سلع در لغت نامه دهخدا

سلع. [ س َ ل َ ] ( ع اِ ) درختی است تلخ مزه یا نوعی از زهر یا نوعی از صبر یا تیره ای است بدمزه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). درختی است تلخ. ( مهذب الاسماء ). || ( اِمص ) پیسی اندام از فساد مزاج. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). برص. پیسی اندام. ( ناظم الاطباء ). || کفیدن پای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شکاف پای. ( مهذب الاسماء ) ( بحر الجواهر ). کفیدگی پای. ( ناظم الاطباء ).
سلع. [ س َ ] ( ع اِ ) کفیدگی پای. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || رخنه. شکاف. چاک. درز. ترک. || شکاف کوه. ج ، سلوع. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) شکسته شدن سر. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ).
سلع. [ س ِ ] ( ع اِ ) شکاف کوه. || همزاد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || مثل و مانند. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه سلع در فرهنگ فارسی

شکاف کوه . یا همزاد یا مثل و مانند

معنی کلمه سلع در دانشنامه عمومی

سلع یک منطقهٔ مسکونی در اردن است که در بصیرا واقع شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه سلع

از آن طرف رسول خدا صلى الله عليه و آله با سه هزار نفر از مدينه خارج شدند، بهطرف كوه سلع آمد، و در محلى اردو زد كه كوه سلع را در پشت و دشمن رادر پيش روى داشت و خندق ميان دو لشكر حائل بود، آن حضرت ابن ام مكتوم را در مدينهگذاشت و زنان و اطفال را در قلعه هاى بسيارى كه بود جاى دادند، مسلمة بن اسلم را بادويست نفر و زيد بن حارثه را با سيصد نفر به نگهبانى مدينه گذاشت كه تكبيرفضاى شهر را پر كرده بودند، چون بيم آن مى رفت كه يهود بنى قريظه پيمان شكنى كرده و به شهر حمله نمايند.
پس معاويه ، ابوذر را به همراهى راهنمايى به مدينهگسيل داشت . ابوذر چون به مدينه رسيد و ديد كه حد مدينه به ناحيه سلع رسيده است ،گفت : ساكنان مدينه را به چپاول و غارتهاى بى حساب و جنگهاى دودمان برباد ده كهبه داستانها بازگويند مژده باد! و چون عثمان وارد شد، خليفه از او پرسيد:
مسجد ذوقبلتين در حرة سلع قرار دارد،شمال غربى مدينه و غرب مساجد سبعه (كوه سلع ) قرار دارد. اين مسجد در سابهاى 893قمرى ، توسط شاهين جمالى ، شيخ خدام حرم پيامبر صلى الله عليه وآله مسقف و در دورانسيمانى عثمانى 950 هجرى قمرى .نيز مجددا تعمير و تجديد بنا شد.(195)
منطقه اين نبرد، مقابل كوه سلع در شمال غربى مدينه قرار داشت .مسير خندق نيزاز نزديكى نيز از نزديكى مسجد ذوقبلتين در غرب آغاز و به صورت نيم دايرهاى با عبور از كوه سلع تا مسجد عبير در نزديكى مسجد الاجابه كنونىامتداد مى يافت .به اين صورت نيمى از مدينه از مدينه در محاصره خندق درآمد و كوه سلعنيز محل استقرار و جان پناه سپاهيان اسلام گرديد.پيامبر صلى الله عليه وآله پرچمىبر فراز كوه سلع در پشت سپاه اسلام قرار گرفت .(213)
اين درست نيست كه گفته شود: مال ، مال خداست . و نيز درست نيز كه ثروتمندان همهمال و ثروت را نزد خود جمع نمايند! عثمان گفت : اين وظيفه من است تا آنچه را كه لازمباشد فرمان دهم . مردم را به زهد و امساك بخوانم ، و يا به كار و كوشش و ميانه روى .ابوذر گفت : پس اجازه بده تا من از مدينه بيرون بروم . زيرا مدينه ديگر جاى ماندن مننيست ! عثمان پرسيد و آيا با رفتن از مدينه ، بدتر از آن را نمى گزينى ؟! ابوذر گفت: رسول خدا(ص ) به من فرمان داده هرگاه ديوار خانه هاى مدينه به سلع رسيد، از آنجابيرون شو!! عثمان گفت : آنچه را كه پيغمبر به تو دستور داده است انجام بده . پس ‍ابوذر از مدينه بيرون رفت و در ربذه فرود آمد و در آنجا مسجدى بنا كرد. عثمان نيزشترى چند و دو نفر برده و به وى بخشيد و به او پيغام داد كه مدينه را يكسره تركنكند و آنجا آمد و شد نمايد تا بار ديگر عربى باديه نشين به حساب نيايد! ابوذر همگفته عثمان را پذيرفت !

در حالى كه عده مسلمانان از سه هزار نفر تجاوز نمى كرد، آنها دامنه كوه سلع كه نقطه مرتفعى بود (در كنار مدينه ) را اردوگاه اصلى خود انتخاب كرده بودند كه بر خندق مشرف بود و مى توانستند بوسيله تيراندازان خود عبور و مرور از خندق راكنترل كنند.