سلع یک منطقهٔ مسکونی در اردن است که در بصیرا واقع شده است.
جملاتی از کاربرد کلمه سلع
از آن طرف رسول خدا صلى الله عليه و آله با سه هزار نفر از مدينه خارج شدند، بهطرف كوه سلع آمد، و در محلى اردو زد كه كوه سلع را در پشت و دشمن رادر پيش روى داشت و خندق ميان دو لشكر حائل بود، آن حضرت ابن ام مكتوم را در مدينهگذاشت و زنان و اطفال را در قلعه هاى بسيارى كه بود جاى دادند، مسلمة بن اسلم را بادويست نفر و زيد بن حارثه را با سيصد نفر به نگهبانى مدينه گذاشت كه تكبيرفضاى شهر را پر كرده بودند، چون بيم آن مى رفت كه يهود بنى قريظه پيمان شكنى كرده و به شهر حمله نمايند.
پس معاويه ، ابوذر را به همراهى راهنمايى به مدينهگسيل داشت . ابوذر چون به مدينه رسيد و ديد كه حد مدينه به ناحيه سلع رسيده است ،گفت : ساكنان مدينه را به چپاول و غارتهاى بى حساب و جنگهاى دودمان برباد ده كهبه داستانها بازگويند مژده باد! و چون عثمان وارد شد، خليفه از او پرسيد:
مسجد ذوقبلتين در حرة سلع قرار دارد،شمال غربى مدينه و غرب مساجد سبعه (كوه سلع ) قرار دارد. اين مسجد در سابهاى 893قمرى ، توسط شاهين جمالى ، شيخ خدام حرم پيامبر صلى الله عليه وآله مسقف و در دورانسيمانى عثمانى 950 هجرى قمرى .نيز مجددا تعمير و تجديد بنا شد.(195)
منطقه اين نبرد، مقابل كوه سلع در شمال غربى مدينه قرار داشت .مسير خندق نيزاز نزديكى نيز از نزديكى مسجد ذوقبلتين در غرب آغاز و به صورت نيم دايرهاى با عبور از كوه سلع تا مسجد عبير در نزديكى مسجد الاجابه كنونىامتداد مى يافت .به اين صورت نيمى از مدينه از مدينه در محاصره خندق درآمد و كوه سلعنيز محل استقرار و جان پناه سپاهيان اسلام گرديد.پيامبر صلى الله عليه وآله پرچمىبر فراز كوه سلع در پشت سپاه اسلام قرار گرفت .(213)
اين درست نيست كه گفته شود: مال ، مال خداست . و نيز درست نيز كه ثروتمندان همهمال و ثروت را نزد خود جمع نمايند! عثمان گفت : اين وظيفه من است تا آنچه را كه لازمباشد فرمان دهم . مردم را به زهد و امساك بخوانم ، و يا به كار و كوشش و ميانه روى .ابوذر گفت : پس اجازه بده تا من از مدينه بيرون بروم . زيرا مدينه ديگر جاى ماندن مننيست ! عثمان پرسيد و آيا با رفتن از مدينه ، بدتر از آن را نمى گزينى ؟! ابوذر گفت: رسول خدا(ص ) به من فرمان داده هرگاه ديوار خانه هاى مدينه به سلع رسيد، از آنجابيرون شو!! عثمان گفت : آنچه را كه پيغمبر به تو دستور داده است انجام بده . پس ابوذر از مدينه بيرون رفت و در ربذه فرود آمد و در آنجا مسجدى بنا كرد. عثمان نيزشترى چند و دو نفر برده و به وى بخشيد و به او پيغام داد كه مدينه را يكسره تركنكند و آنجا آمد و شد نمايد تا بار ديگر عربى باديه نشين به حساب نيايد! ابوذر همگفته عثمان را پذيرفت !
در حالى كه عده مسلمانان از سه هزار نفر تجاوز نمى كرد، آنها دامنه كوه سلع كه نقطه مرتفعى بود (در كنار مدينه ) را اردوگاه اصلى خود انتخاب كرده بودند كه بر خندق مشرف بود و مى توانستند بوسيله تيراندازان خود عبور و مرور از خندق راكنترل كنند.