خزین

معنی کلمه خزین در لغت نامه دهخدا

خزین. [ خ َ ] ( ع ص ) گوشت بوی گرفته و متغیر شده. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ).

معنی کلمه خزین در فرهنگ فارسی

گوشت بوی گرفته و متغیر شده

جملاتی از کاربرد کلمه خزین

روستای خزین آباد بدون هیچ گونه مشکلی قابل فروش بوده و با 400 هکتار بهترین شرایط استفاده برای مشاغل ساخت ساز، کشاورزی، دامپروری، صنعتی و نظامی را دارد.
در مورد وجه تسمیه زیاران مدرک یقینی به دست نیامد اما چنانچه در نزهةالقلوب (سده ۸ قمری) آمده زیاران روزگاری جزو سرزمین دیلم و طبرستان بوده و در محدوده مرزی آن سرزمین واقع گردیده بود. با توجه به این نکته که روزگاری زیاریان بر منطقه دیلم و طبرستان تا محدوده این دهستان حکمرانی داشتند، می‌توان به این نتیجه و احتمال قوی رسید که زیاران از زیاریان مشتق شده باشد. در شمال روستای خزین آباد روی تپه‌ای کاروانسرایی بوده که علی‌رغم فاصله قابل ملاحظه آن با زیاران، به نام کاروانسرای زیاران معروف بوده‌است.
زپیر عقل سؤالی پرپر می کردم که اوست آنکه دوای دل خزین داند
درحال حاضر از 300 هکتار از 700 هکتار سهم اراضی روستای خزین آباد توسط منابع طبیعی به دلیل عدم زراعت و بلااستفاده از سوی ساکنین و مالکان آن تصرف شده است.
این روستا در دهستان کوهپایه شرقی از توابع بخش مرکزی شهرستان آبیک در استان قزوین ایران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1385، جمعیت آن 7 خانوار بوده‌ است، که در حال حاضر به 5 خانوار و جمعیت کمتر از 30 نفر کاهش پیدا کرد. ساکنان کنونی خزین‌آباد را طایفه احسانی ( اصالتاً طالقانی ) و ایل بهرامی ( اصالتاً لک زبان ) تشکیل می دهد. کار اهالی روستای خزین آباد کشاورزی، باغداری و دامداری است.
این روستا به دلیل خزینه های زیاد آب به خزین آباد معروف بوده و به این اسم شناخته و ثبت شده است.