عزم داشتن. [ ع َ ت َ ] ( مص مرکب ) قصد داشتن. تصمیم داشتن. بر آن بودن : درویش دید که شاهزاده بجانب او عزم آمدن دارد. ( گلستان ). عزم دارم کز دلت بیرون کنم وَاندرون جان بسازم مسکنت.سعدی.گر این خیال محقق شدی به بیداری که روی عزم همایون ازین طرف داری.سعدی.عزم دیدار تو دارد جان برلب آمده بازگردد یا برآید چیست فرمان شما.حافظ ( از آنندراج ).
معنی کلمه عزم داشتن در فرهنگ فارسی
قصد داشتن تصمیم داشتن
جملاتی از کاربرد کلمه عزم داشتن
پس معلوم و مشهود است كه ترقى انسان از مقام بشريت به توسط اراده است و اراده مسبوقاست به تصور مراد و تصور غايت از براى مراد و تصديق داشتن به ترتّب غايت و مرادو منتفع شدن به رسيدن غايت كه تا اين تصورات و تصديقات نباشد،ميل و شوق و عزم كه مبادى قريبه اراده است ، منبعث نشود و بدون انبعاث اينها، اراده وفعل ، حاصل نگردد پس به هر يك از اين طُرُق كه روارد بايد تصور غايت و تصديقانتفاع به آن غايت از براى آن راه نمايد و شك نيست كه طرق دنيوى غايت آنها با لذّاتعاجله فانيه دنيويه است مثل لذت اكل و شُرب و وِقاع كه به محضوصول ، فنا پذيرد يا لذات وهيمه ظنيه است كهاحتمال بقا مادام العمر دارد مثل لذت جاه و سلطنت و تسخير خلق و حكومت با اينكه اينها نيزقبل از تمام عمر، محل فنا و زوال است و البته به فناى دنيا، فانى گردد و با شخص درآخرت ، باقى نماند بلكه احتمال ضرر در آخرت كه دار اقامه است ، دارد زيرا كه تمامىانبياء از اوّل بعثت و تمامى اولياء از اوّل خلافت به غير تحذير از دنيا كه توجه بهطُرُق مذكوره است و ترغيب به عقبى (51) كه توجه به طريق روحانى باشد، شغلىنداشتند.
تفسير متن مقدس اگر به استناد قطع روانى انجام شد، محصولى جز اقناع قطاعان روانى ندارد؛ زيرا فاقد مبادى فكرى است و از اين روقابل انتقال علمى به ديگران نيست . آنچه ماء معين و چشمه جارى است ، قطع منطقى است كه بر اثر داشتن مبادى استدلال قابل سرايت به پژوهندگان ديگر است . شك در مبادى تصديقى نيز همانند قطع چه منطقى باشد و چه روانى ، داراى اثر مخصوص خود است ؛يعنى سبب تزلزل در تصميم گيرى و نوسان در عزم و اراده است . انسان شاك مادامى كه گرفتار اين حالت است ، هرگز در تفسير متن به نتيجه اى روشن نمى رسد و هم اره بااحتمال ، شايد، ليت و لعل مى گذراند .
فرامرز رفیعپور معتقد است، برای مقابله با فساد در ایران باید چند شرط مهیا شود: عزم راسخ، محاسبه دقیق، داشتن یک مدل جامع برای اداره جامعه، اجرای قاطع و بدون کمترین مسامحه، پذیرش درد. وی راهحلهایی برای کاهش فساد ارائه داده که ۱- جلوگیری از تبلیغات و نمایش ثروت. ۲- تشویق کار عملی و گسترش آموزشهای فنی و حرفهای و کاهش ارزش مدرکهای نظری. ۳- لغو قانون نظام هماهنگ پرداختها که موجب مدرک گرایی و رشد مؤسسات تولید مدرک شده. ۴- تجدید نظر در سیستم بودجه بندی کشور که در آن خرید تجهیزات تشویق میشود و حقوق پرسنل پایین نگه داشته میشود. ۵- افزایش پرداخت حقوق به افراد کنترلکننده بهمیزانی بیش از حد نیاز آنها برای جلوگیری از تطمیع آنها.
ضمير در (تملكهم ) به اهل سبا و توابع آن بر مى گردد و جمله (و اوتيت منكل شى ء) وصف وسعت مملكت و عظمت سلطنت آن زن است ، و همين خود قرينه است بر اينكهمنظور از (كل شى ء) در آيه هر چيزى است كه سلطنت عظيم محتاج به داشتن آنها است ،مانند حزم و احتياط و عزم و تصميم راسخ و سطوت و شوكت و آب و خاك بسيار و خزينهسرشار و لشكر و ارتشى نيرومند و رعيتى فرمان بردار، ليكن از بين همه اينها، تنهانام عرش عظيم را برد.
افراد که دارای صفاتی از قبیل ابتکار، انرژی، قاطعیت، پشتکار و گاه تسلط هستند، معمولاً تمایل دارند که مجدانه اهداف خود را دنبال کنند، ساعات طولانی کار کنند، جاه طلب هستند و غالباً با دیگران بسیار رقابتی هستند. ظرفیت شناختی شامل هوش، توانایی تحلیلی و کلامی، انعطافپذیری رفتاری و قضاوت خوب دارند. افراد دارای این صفات میتوانند راه حلهایی برای مشکلات دشوار پیدا کنند، در شرایط استرسزا به خوبی کار کنند، با شرایط در حال تغییر هماهنگ شوند و برنامههای خوبی برای آینده ایجاد کنند. هاول از استیو جابز و آبراهام لینکلن به عنوان نمونه یاد میکند که شامل صفات عزم و قاطعیت و همچنین داشتن ظرفیت شناختی هستند که امکان انعطافپذیری و هماهنگی با شرایط محیطی را به آنها میدهد.
انسانى كه بر روش صحيح فكر مى كند، هنگامى كه با حقى برهانى يا وحيانى رو در رو شود، به آن معتقد مى گردد و اگر پدران او نيز بدان معتقد باشند، خرسند شده ، عزم او در آن اعتقاد قوى تر مى شود و اين همان ميراث ارزشمند است ، بر خلاف تقليد كه بر مدار گوينده دور مى زند، نه بر مدار سخن . زيرا تقليد در حقيقت اعتماد به شخص معين و شنيدن و پذيرفتن سخنان اوست ، بدون عرضه كردن بر عقل و وحى ؛ به گونه اى كه كلام مقلد خود را بدون چون و چرا مى پذيرد، در حالى كه ميراث ارزشمند همان اطمينان داشتن به حقى است كه پيام عقل است يا وحى به آن اشاره دارد و اتفاقا پيشينيان نيز به آن كلام حق معتقد بوده اند.
گر مسلمانی مسلم کی شود هرگز تو را عزم و قصد جان و مال هر مسلمان داشتن