تناسخی

معنی کلمه تناسخی در لغت نامه دهخدا

تناسخی. [ ت َ س ُ ] ( ص نسبی ) آنکه معتقد است به تناسخ ارواح در اجساد چنانکه محتویات کتابی را نسخه کنند در کتابی دیگر. ( مفاتیح ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). آنکه به عود روح پس از مرگ در جسد دیگر معتقد است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به تناسخ و تناسخیه شود.

معنی کلمه تناسخی در فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که قابل به تناسخ ارواح است معتقد به تناسخ

جملاتی از کاربرد کلمه تناسخی

بی ‌سحر نیست هیأ‌ت شیخ از رجوع خلق این خر تناسخی‌ست که گوساله می‌شود
این معاملات از نفاق اهل اسلام است. و آنچ حقیقت است این احادیث تهدیدی و وعیدی تمام است اهل اسلام را زیراکه کم کسی ازین خصلتها خلاص مییابد. و خواجه علیه السلام در دعا میفرمود: «اللهم انی اعوذ بک من الشقاق و النفاق و سوء الاخلاق» بر ما واجب‌تر است که پیوسته این دعا گوییم بر ما نفاق در کفر چنان است که این فلسفیان و دهریان و طبایعیان و تناسخیان و مباحیان و اسماعیلیان میکنند چون در میان مسلمانان باشند گویند ما مسلمانیم و اعتقاد ایشان آن کفرها و شبهتها باشد که نموده آمد و چون با بنای جنس خویش رسند اعتقاد خویش آشکارا کنند و گویند ما بدین مقلدان استهزا میکنیم. حق تعالی از احوال ایشان خبر میدهد «واذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا الی یعمهون» و هر کافر که کفر پنهان دارد و دعوی مسلمانی کند بزبان هم ازین جمله باشد. و مرجع و معاد منافقان آن است که فرمود»ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار ولن تجد لهم نصیرا».
ز حرص قدر و محل مشخ گشته ای و هنوز تناسخی چه بود گونی و حلولی چیست؟
رابطۀ من با دولت هویدا از روز اول خراب شد. چون وقتی که این حرف را زدم که کارنامۀ دولت مردود است. دقیقاً عبارتی بود که هیچ‌وقت هویدا انتظارش را از آن مجلس نداشت.البته ایشان صورت ظاهر را خیلی حفظ می‌کرد. البته یک مقدار عوامل و اطرافیان خودش را برانگیخت به رفاقت و معاشرت با من که بعدها من درک کردم. من‎جمله مثلاً آدم‌هایی که اصلاً تناسخی با من نداشتند مثل آقایان (شاهین آقایان). در تهران به‌عنوان این‌که ایشان (شاهین آقایان) وکیل ارامنۀ آذربایجان هستند، مرکز آذربایجان، و من هم وکیل تبریز و یک مهمانی خیلی مفصل با حضور خلیفه و تشکیلات‌شان. بعد در آن‌جا ضمن صحبت‌ها، به تدریج من پی به رابطۀ شاهین آقایان و هویدا بردم.
و اگر گوید: «صفتی است قدیم»، چنان‌که حلولیان و تناسخیه گویند و آن صفت را صفت حق خوانند، محال باشد که صفت قدیم حق مر خلق را صفت گردد و اگر روا بود که حیات وی صفت خلق گردد، روا باشد که قدرتش قدرت خلق گردد. آنگاه صفت به موصوف قایم بود، چگونه باشد مر صفت قدیم را موصوف محدث؟ پس لامحاله قدیم را با محدَث هیچ تعلق نباشد و قول مَلاحده اندر این باطل است و روح مخلوق است و به فرمان حق. آن که جز این گوید مکابرهٔ عیان بود و محدث را از قدیم فرق نتواند کرد. و روا نباشد که ولی اندر صحت ولایت خود به اوصاف حق جاهل بود و نحمداللّه تعالی که خداوند ما را از بدعت و خطر محفوظ گردانید، و عقل داد تا بدان نظر و استدلال کردیم و ایمان داد تا وی را به هدایت وی بشناختیم حمدی که آن به غایتی موصول نباشد؛ که حمد متناهی اندر برابر نعیم بی نهایت مقبول نباشد.
رافضی ربط دین ما بگسیخت با یهود و تناسخی آمیخت
اسنوپ با ادعای «تولد دوباره» در سال ۲۰۱۲، به جنبش راستافاری گروید، تمرکز خود را در موسیقی به سبک رگی معطوف کرد، و پس از سفر به جامائیکا نام خود را به اسنوپ لاین تغییر داد. او آلبومی رگی به نام باززایی (تناسخ) منتشر کرد و گفت: «من همیشه گفته‌ام که تناسخی از باب مارلی بودم».