معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 166
- نموذج
- نمک خوارگی
- نهالین
- نهان دره
- نهبه
- سپهدار
- شاخ صنوبر
- شاه غیب
- نی لبک
- نیایشگر
- نیمساز
- هئچ
- هاروت بابلی
- هاروت فن
- هاریت
- هاستینگز
- هاطل
- ساله من
- سجلات
- سدره المنتهی
- سپه کشی
- نوش خورد
- نوشین باده
- نکته گیر
- زورین
- زیر دستی
- ساده دشت
- ساده مرد
- ساعیر
- ساق در
- سالار بوزگان
- نمساوی
- نوازل
- نوبهاران
- نوخیز
- نوروز کوچک
- خط نسخ
- خودسازی
- ذوالیزن
- راست مزاج
- راغبه
- زانیات
- زاهد خشک
- روح بخاری
- راست راست
- نورگستر
- هامون قیامت
- هامون نورد
- هانوی
- هاوش
- هاون کوب
- هاویه بند
- هاژ
- هاینان
- هاینو
- هبورن
- هبیل
- هتسل
- خانه زادی
- خانات بخارا
- خانه خدای
- خزرجی
- خسروشاهی
- خوش خرام
- دامن افشاندن
- هانه
- هتوف
- هتک حرمت کردن
- هتک عرض
- هتکه
- هجاگو
- هجز
- هجمه
- هجویر
- هجیج
- هداج
- هدامه
- خبال
- خان احمدی
- خرگرد
- هدایت خان
- هدل
- هدمان
- هدیا
- هدیت
- هذی
- هر شبه
- هرابال
- هراتمه
- دودافکن
- خرانه
- خرم دره
- هراسکان
- هرایجان
- هرزه بیان
- هرزه دست
- هرزه زبان
- هرس کردن
- هرشی
- هرطقه
- قاجاریه
- طاق بستان
- دست تنگی
- دوال پا
- هرند
- هرودیان
- هروم
- هسک
- هشومند
- هفت خزینه
- هفتاد و دو تن
- هل من مبارز
- هم اغوش
- ص
- تاء
- طاسک
- طعنه زنان
- غالیه دان
- خوش خوار
- هرمز سوم
- هم بالین
- هم غصه
- هم قد
- هم قران
- هم مدرسه
- هم نمک
- عالی مکان
- قاضی سعید
- ثالثا
- خاتم سلیمان
- غازان
- تابارن
- هم پهلو
- هم چشمی
- هماویز
- همایون بخت
- راتبه خوار
- ساتکنی
- ش
- طارم فیروزه
- هیدروالکتریک
- ثالس
- حاجتومند
- ذوالفضل
- هواخوری
- خارکش
- خارکن
- تالف
- شاروان
- لئون
- دابق
- راوند
- قابل امانت
- هودر
- شتابنده
- شرک
- ششماهه
- سینه کش
- شاباش
- شوهری
- صادر کردن
- تشخص
- تصادفی
- تصاریف
- تصنیف
- تصور
- تعجب
- کلانتر
- ویرجینیا
- مزید
- عهده
- ممسوخ
- مصعب
- دراهم
- تجویز
- چغوک
- لحن
- کرخه
- ملیون
- خوزستان
- مکث
- تنزیل
- کونین
- ناتورالیسم
- خلاصه
- تحرک
- پرهیزانه
- نتیجه دادن
- گریز زدن
- ناضج
- یوسف
- یساول
- یرلیغ
- یونس
- یک بخته
- وضع کردن
- پروراندن
- لمعه
- نرده
- چوگانی