معنی کلمه خزرجی در لغت نامه دهخدا
خزرجی. [ خ َ رَ ] ( اِخ ) ثابت بن قیس بن شماس خزرجی. خطیب انصار بودو در یمامه شهید شد. ( از تاریخ گزیده چ 2 ص 221 ).
خزرجی. [ خ َ رَ ] ( اِخ ) زنجانی. رجوع به الزنجانی شود. ( از المعجم المطبوعات ).
خزرجی. [ خ َرَ ] ( اِخ ) زید خزرجی ، مکنی به ابوعبدالرحمن. در سنه 34 هَ. ق. درگذشت. ( از تاریخ گزیده چ 2 ص 217 ).
خزرجی. [ خ َ رَ ] ( اِخ ) ساعدی انصاری. نام وی صفی الدین احمدبن عبداﷲبن ابی الخیربن عبدالعلیم بن عبداﷲبن علی بن حسن انصاری خزرجی ساعدی انصاری بود که به سال 900 هَ. ق. به جهان چشم گشود.او راست : خلاصة تذهیب تهذیب الکمال و اسماءالرجال که او آن را از تذهیب التهذیب محمدبن احمد ذهبی و جزء آن فراهم آورد و بر آن مطالبی چند افزود و در بولاق به سال 1301 هَ. ق. در پانصد صفحه چاپ شد و نیز به نام خلاصة تذهیب الکمال فی اسماء در مطبعه خیریه بسال 1322 هَ. ق. دوباره چاپ گردید. ( از معجم المطبوعات ).
خزرجی. [ خ َ رَ ] ( اِخ ) عبداﷲبن رواحه خزرجی انصاری بدری. او در حرب مؤته با جعفربن ابی طالب و زیدبن حارثه شهید شد. ( از تاریخ گزیده چ 2 ص 236 ).
خزرجی. [ خ َ رَ ] ( اِخ ) عبداﷲبن زید خزرجی. صورت اذان او بخواب دید و رسول برآن حکم کرد. ( از تاریخ گزیده چ 2 ص 236 ).
خزرجی. [ خ َ رَ ] ( اِخ ) علی بن حسن او راست : «العقوداللؤلؤیه فی تاریخ الدوله الرسولیه » و این تاریخ حاوی شرح پادشاهانی است بر بلاد یمن که از اواخر قرن ششم هجری حکم رانده جزء اول آن در مطبعه هلال با نفقه گیب به سال 1911 م. و جزء ثانی آن به سال 1918 م. چاپ شد. ( از معجم المطبوعات ).
خزرجی. [ خ َ رَ ] ( اِخ ) قطبةبن عامر از بنی سلمه خزرجی بود ودر بدر بشهادت رسید. ( از تاریخ گزیده چ 2 ص 241 ).
خزرجی. [ خ َ رَ ] ( اِخ ) منذربن عمروبن خنیس خزرجی در بئر معونه شهید شد. ( از تاریخ گزیده چ 2 ص 243 ).