هماویز. [ هََ ] ( ص مرکب ) هم آویز. هم آورد. هم کوشش. همتا. کفو. ( برهان ) : به هرمز نعره ای برزد که مگریز بیا کآمد به میدانت هماویز.نزاری.چنان جنگ بر جنگیان تیز شد که دست و گریبان هماویز شد.نزاری.، ( هم آویز ) هم آویز. [ هََ ] ( ص مرکب ) هم آورد. هماویز. رجوع به هماویز شود.
معنی کلمه هماویز در فرهنگ معین
( همآویز ) (هَ ) (ص مر. ) ۱ - هم آورد، هم نبرد. ۲ - همتا.
معنی کلمه هماویز در فرهنگ عمید
۱. هماورد، هم نبرد. ۲. همتا.
معنی کلمه هماویز در فرهنگ فارسی
( هم آویز ) ( صفت ) هماورد.
جملاتی از کاربرد کلمه هماویز
مگر از سر کوچه ای می گذشت سگی خیره با وی هماویز گشت