هودر

معنی کلمه هودر در لغت نامه دهخدا

هودر. [ دَ / هََ / هُو دَ ] ( ص ) هر چیز زشت و زبون را گویند. || مردم بدروی و بدقیافه را نیز گفته اند. ( برهان ).
هودر. [ هَُ دَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش سلماس شهرستان خوی. دارای 157 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و کار دستی مردم آنجا جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه هودر در فرهنگ معین

(دَ ) (ص . ) هر چیز زشت و زبون .

معنی کلمه هودر در فرهنگ عمید

۱. هرچیز زشت و زبون.
۲. زشت رو و بدخو.

معنی کلمه هودر در فرهنگ فارسی

هر چیز زشت و زبون را گویند مرد بد روی و بد قیافه را نیز گفته اند

معنی کلمه هودر در دانشنامه عمومی

هودر (اسطوره نورس). هودر یا هود ( به زبان نروژی باستان: Höðr ) در اساطیر اسکاندیناوی، ایزد نابینای تاریکی و زمستان، پسر پادشاه خدایان اودین و همسرش فریگ بود. او توسط ایزد شرارت لوکی فریب خورد و تیری از جنس دارواش ( تنها جسمی که می توانست به او آسیب برساند ) را مستقیماً به قلب برادر دوقلویش بالدر شلیک کرد و او بیجان بر زمین افتاد.
بر طبق ادای شاعرانه، تمام موجودات بوسیلهٔ ایزدبانوی فریگ سوگند خوردند که به بالدر آسیبی نرسانند به غیر از بوته کوچک دارواش که از دید او برای سوگند خوردن بیش از حد کوچک و جوان بود. در این بین لوکی که به بالدر حسد می ورزید از این فرصت استفاده کرده، و تیری از جنس دارواش درست کرد. ایزدان در ضیافتی تمام سلاح های خود را بر روی بالدر امتحان می کردند و هیچ کدام قادر به آسیب رساندن به او نبودند. در این بین لوکی به سراغ هودر نابینا که در گوشه ای نشسته بود رفت و از او پرسید که چرا در بازی شرکت نمی کند. هودر جواب داد که اولاً چون کور است و ثانیاً چیزی برای پرتاب به سمت بالدر ندارد. لوکی تیر دارواش را به هودر داد و از او خواست که با راهنمایی او در بازی شرکت کند. هودر نیز تیر را با راهنمایی لوکی پرتاب کرد و تیر مستقیماً به قلب بالدر خورد و بلافاصله کشته شد. پس از این ماجرا اودین پدر هودر از ماده غولی به نام ریندر، صاحب فرزندی به نام والی شد. والی به سرعت رشد کرد و بزرگ شد و با کشتن هودر انتقام بالدر را از او گرفت. اگرچه پس از نابودی جهان هستی و به وجود آمدن دنیایی جدید، هودر دوباره متولد خواهد شد.
هودر (شاهیوند). هودر روستایی از توابع بخش شاهیوند شهرستان چگنی در استان لرستان ایران است.
این روستا در دهستان کشکان شمالی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰۱ نفر ( ۴۲ خانوار ) بوده است.

معنی کلمه هودر در ویکی واژه

هر چیز زشت و زبون.

جملاتی از کاربرد کلمه هودر

لوکی نتوانست از انتقام خدایان بگریزد و هودر نیز توسط والی، پسر اودین و ریند کشته شد. والی دقیقاً به همین هدف و برای گرفتن انتقام بالدر زاده شده بود.
لوکی با عجله به سراغ دارواش رفت و آن را یافت و از آن تیری ساخت. سپس به محل ضیافت خدایان بازگشت و دید که هودر برادر دوقلوی بالدر که نابینا بود در گوشه‌ای از محفل نشسته است. به سراغ هودر رفت و از او پرسید که چرا در بازی شرکت نمی‌کند. هودر جواب داد که اولاً چون کور است و ثانیاً چیزی برای پرتاب به سمت بالدر ندارد. لوکی تیر را به هودر داد و از او خواست که با راهنمایی او در بازی شرکت کند. هودر دارت را با راهنمایی لوکی پرتاب کرد و دارت مستقیماً به قلب بالدر خورد و او بیجان بر زمین افتاد.
گفته شده که پس از نبرد روز راگناروک، هم بالدر و هم هودر دوباره زاده شده و به اداره جهانی که از خاکستر جهان برمی‌خیزد می‌پردازند.