طاق بستان
معنی کلمه طاق بستان در لغت نامه دهخدا

طاق بستان

معنی کلمه طاق بستان در لغت نامه دهخدا

طاق بستان. [ ق ِ ب ُ ] ( اِخ ) نام محلی کنار راه سنندج و کرمانشاهان بین گاوبنده و کرمانشاهان ، در 143000 گزی سنندج و 7500 گزی کرمانشاهان. در این محل قریب به سی چهل خانوار سکونت دارند، طاقها و حجاریهای زمان ساسانیان در کنار آبادی سر راه کردستان واقع است ، چشمه ای نیز در این محل هست که آب بسیاری از آن جاری میشود، دو طاق در آنجاست که ارتفاع یکی با دیگری متفاوت است ، طاق بزرگتر از طاق کوچکتر آرایش بیشتر دارد، نقوش آن بسیار ظریف و در نهایت مهارت ساخته شده ، در طاق کوچکتر دو نقش میباشد که دارای کتیبه ای بخط پهلوی است. در مشرق این دو طاق کتیبه برجسته ای دیده میشود که از روزگار ساسانیان باقی مانده است ، در خارج طاق تزییناتی به کار برده اند، روی سنگ بالای قوس طاق صورت دو فرشته حجاری شده که تاجی را با دستهای خود از دو طرف گرفته اند، دیواره عقب دو طبقه دارد. در قسمت تحتانی صورت سواری است که نیزه ای در دست دارد، زره پوشیده ، و حجاری آن بسیار ظریف است. در طبقه فوقانی صورت سه تن دیگر مشاهده میشودکه معلوم است نفر وسط آنها پادشاه است ، و دست به قبضه شمشیر دارد، در دو طرف نقوش برجسته ای است که میدان شکارگاهی را نشان میدهد، در دیوار سمت غربی تصویرپادشاهی است که در قایقی نشسته و گرازی را با تیر زده است ، در عقب شکارها پیلی چند دیده میشود، از طرفی چند تن رقاصه مشغول نواختن ساز میباشند، از طرف دیگر جمعی به کندن پوست شکارها مشغولند، نقش طرف راست تمام نشده و شکارگاه آهوئی را نشان میدهد که شاه بر اسب سوار است و تنی چند از اهل حرم در طرف راست بر تختی نشسته اند، نقشهائی که در طاق کوچک حجاری شده به اهمیت نقشهای طاق بزرگ نیست ، و کتیبه ها معلوم است که در زمان بهرام پسر شاپور پسر نرسی حجاری شده ، نقش دیواره راست این طاق صورت شاه است که پا بر روی سینه ٔاسیری نهاده است. مرحوم محمد حسنخان صنیعالدوله ، درمرآت البلدان گوید: بُستان. وسطام. بستان طاق. عبارت از دو ایوان و طاق متصل بهم است ، در کوهی که حد شمالی صحرای کرمانشاهان و بعبارة اُخری در دنباله کوه بیستون و مسافت آن تا شهر کرمانشاهان کمتر از دو فرسخ و در سمت شرقی این شهر واقع است. مؤلف دو دفعه طاق بستان را به رأی العین مشاهده کرده ، یکی در مراجعت از حکومت لرستان در سنه 1280 هَ. ق. و وضع آن وقت این محل با حالت حالیه فرق دارد. زیرا که بعد از آن سفر مرحوم عمادالدوله در آنجا مرمتها کردند و بنای اصطخر و عمارتی گذاشته و بدین واسطه تغییراتی در آن پدید آمده ، چنانکه در سفرنامه همایونی مسطور است. سفری دیگر که در رکاب فیروزی انتساب خسروانه بزیارت عتبات عالیات مستسعد گردید طاق بستان را ملاحظه کرد، معلومات این سفر در بهترین سیاق و اسلوبی در کتاب سفرنامه ملوکانه مسطور و همان را بعینه زیور این سطورقرار میدهد. اما در سفر اوّل اطلاعاتی که از طاق بستان بشهود حاصل و بعد از شهود بنگارش سیاحان و مسافرین عالم رجوع کرد و ثبت اوراق متشتته داشت ، آن جمله را اینک جمع و در این مجموعه می نگارد. و هی هذه : این دو طاق را که از میان سنگ تراشیده و بیرون آورده اند یکی بزرگتر و دیگری کوچکتر است ، بزرگتر در طرف یسار و از هر حیث عالیتر و خوش وضعتر است و پنجاه یا شصت پی ارتفاع و بیست و چهار پی عرض دارد، در جلو آن سکوئی از سنگ ساخته و تراشیده اند که در این وقت بسبب مرور دهور متغیر و زیاد پست و بلند شده است ، آب فراوانی از چشمه ای که در زیر این طاق واقع است جاری و پارچه سنگهای بزرگ که جزء بنیان این سکو بوده است در زیر آب افتاده است ، در بالای کمان طاق در وسط، صورت هلالی است و در هر طرف تصویر ملکی که در یکدست عقدی با تاجی از مروارید و در دست دیگر نیز کاسه ای مملو از مروارید دارند. صورتی که در طرف دست راست است بالنسبه تمام ولی از صورت دست چپ جز دست و بازوئی باقی نیست ، زیرا که پاره ای از کوه افتاده است و از وضع کوه چنین مینماید که بعضی آثار و صور در بالای آن بوده و مرور زمان آن را خراب کرده است. خلاصه عقیده مؤلف این است که حجار این دو ملک یونانی بوده ، بعلت اینکه از حیثیت دورنماسازی نسبتی بحجاریهای داخل طاق ندارد، و ازاین قبیل صورت حجاری شده در اغلب معابد و عمارات قدیم یونان دیده میشود، در بالای جلو این طاق سابق بر این مسطحه و کنگره ای بجهت نشستن بوده و بواسطه پله ای که از سنگ درآورده به آن صعود میکردند، ولی آن پله اکنون خراب است و رفتن به پشت بام طاق صعوبت دارد. در دیوار انتهای طاق ، محاذی دهنه ای از سنگ ، هیئت سواری برجسته ساخته شده ، بر سر این سوار کلاه خودی است و از صورت او جز دو چشم ، هیچ پیدا نیست ، سایر اجزای جبهه او در زیر زرهی که به خود وصل است پنهان میباشد، و زرهی و قبای بلندی که بر روی زانوی او می افتد و اقسام بوته ها در آن منقور است ، در بر دارد و نیزه بلندی در روی شانه راست او تکیه داده ، در دست سپری و در طرف راست او ترکشی است پر از تیر. اسب ِ سوار که باجُثه ای قوی و بطور تناسب که ملاحظه شود کوتاه است ، برگستوانی بر او پوشانیده شده و سمت راست این اسب و نیز یک قسمت از ران سوار، شکسته شده. از قرار مسموع اعراب وقتی که بر عجم غلبه کردند، این یادگار بزرگ سلاطین ایران را ناقص کردند. باری بهترین حجارهای قدیم و جدید دنیا، از این حجاری متحیر شده و میشوند، زیرابا کمال دقّت موهای یال و دُم اسب و حلقه های زره سوار و برگستوان را حجار بسیار خوب نموده. عقیده بعضی از اهالی بلد این است که سوار، رُستم است. ولی ارباب سیر را در باب سوار دو عقیده است ، طایفه ای گویند خسرو کیانی و زُمره ای گویند خسرو پرویز است. بالای صُورِ سوار سه صورت دیگر نقش شده ، اگر چه صوَرِ ثلاثه محو شده و چیزی جز خطوط و حدود آنها معلوم نیست ، ولی باز چیزی که پدیدار میشود این است که لباس شخص وسطی مرصع بمروارید و کمربندی دارد نیز از چهار رشته مروارید و بند شمشیرش نیز مروارید است و از جواهر و زینتی که در سر و بر دارد و ترکیب هلالی که بالای تاج اوست و زلفهای بلندی که بشانه های او آویخته و بلندتر بودن قامت او از دو صورت دیگر معین میشود که این صورت ، صورت پادشاه است. دست چپ او به قبضه شمشیر و غلاف شمشیر نیز مرصّع میباشد و در پا نیز کفش گشادی دارد و در دست راست او که بلندتر است ، تاجی از مروارید است.شخصی که در دست چپ او است ، یک دست او نیز وصل به این تاج است ، لباس این شخص دومی از شخص اوّلی ساده تر وصورت آن را اعراب درهم شکسته اند، از وضع لباس او معلوم میشود که این صورت صورت زنی بوده است. شخص سوّمی نیز بسر تاجی دارد، موهای بلندی به شانه او آویخته ، جبّه بلندی به دوش اوست ، شبیه بجبه های یونانی و در هر دست کاسه ای دارد، اما کاسه ای که در دست چپ اوست معلق است مثل اینکه بخواهد به کسی شراب بدهد و اینکه آب از کاسه جاری باشد. در دیوار جنبین این طاق بزرگ ، صورت شکارگاهها مرتسم است ، در یک سمت در باتلاقی شکارگاهی است. و صید ماهی و شکار مرغابی و گراز در آن مینماید یعنی شخصی که تیر و کمانی در دست دارد صید میکند و جمعی بفیلها سوار و نیز مشغول شکارند. قایق زیادی در این باتلاق دیده میشود و اشخاصی که در قایقها مرتسم شده ، نسوان بنظر می آیند. در مقابل این شکارگاه بحری ، شکارگاه برّی است که شکارچیها برخی بر فیل و بعضی بر اسب سوار میباشند و آهودوانی میکنند و در بالای این صفحه ، پهلوی سکوئی که صورت سازنده زیاد در آن سکو مرتسم کرده اند، شخصی سواره ایستاده ، چتری بر سر دارد و تیر و کمانی در دست و همین شخص را در پائین صفحه ساخته اند که آهوی زیادی با تیر صید کرده والعجب که حجّاری این دو دیوار مسطور و حجّاری جاهای دیگر طاق به اتمام نرسیده است و غالب تصاویر ناتمام مانده و ظاهراً حادثه بزرگی در بین حجّاری اینجا روی داده که تمام نشده است. در دیوار دست چپ ، محمدعلی میرزای مرحوم ، در زمانی که حکمرانی کرمانشاهان میکرد قسمتی از حجاریهای قدیم را حک و صورت خود را آنجا مرتسم کرده. تاجی بر سر دارد. و لباسش جواهر است. اما درایوان کوچکتر چنانکه مسطور شد، نزدیک ایوان بزرگ و قریب بطاق ؛ دو صورت که مُتوج بقسمی از تاج میباشند مرتسم است ، در بالای تاج چیزی مشهود است بشکل کره ، این دو صورت پهلوی یکدیگر ایستاده و دستهایشان بقبضه شمشیر است ، ریش و زلف آنها مجعد میباشد. درجه حجاری این طاق ، بسیار پست تر از طاق اول است. دقائق و نکات علم نقاشی در حجاری این طاق ، برخلاف طاق اول ، مطلقاً ملحوظ نیست ، دو لوح بخط پهلوی در دو طرف این دو صورت ارتسام یافته ، در سمت راست ، شاپور دوم ، معروف به ذوالاکتاف ، پسر هرمز ثانی. در طرف چپ ، بهرام پسر شاپور است. سیلوستر دُساسی ْ، که از علمای فرانسه است و در خواندن خط پهلوی مهارت کامل دارد، این خط را خوانده و ترجمه کرده ، بواسطه ترجمه او معلوم شده که این دو صورت ، شبیه شاپور ذوالاکتاف ، و بهرام پسر اوست. و یکی از دو ترجمه این است : این صورت بنده خدای شاپور عزیز، شاهنشاه ایران و انیران است ، که از سلسله آسمانی پسر بنده خدای هرمز عزیز، شاهنشاه ایران و انیران ، از سلسله آسمانی پسر بزرگ شاهنشاه نرسی عزیز است. همینطور بعینه شرحی درباب بهرام نوشته ، الا اینکه بهرام را وراهرام پسر شاپور و پسر زاده هرمز می نویسد. در طرف دیگر صورت دو پاشاه است ، که دست در یک حلقه دارند و بر زبر یک نفرعسکر رومی که بر روی افتاده است ایستاده اند و به اندک فاصله ای صورتی مرتسم است که منطقه ای از نور دور سر او ساخته اند و گویند این صورت تمثال زردشت است و شک نیست که این تماثیل در عهد بهرام بن شاپور که بانی کرمانشاهان است ارتسام یافته و دو صورت تصویر او و پدر او شاپور است و حلقه ای که در دست ایشان است ، شایدعلامت کره زمین باشد و از افتادن عسکر رومی به آن هیئت ، اشاره ای بزوال و انحطاط دولت روم کرده باشند. بالجمله صورتهای طاق بستان را طوری استادانه ساخته اندکه محل حیرت و در خاطر میخلد که اینها نتیجه هنر صنعتگران روم و یونان باشد که بخواهش پادشاه ایران ساخته باشند، و سنگی که این طاقها را از آن بیرون آورده اند، چنان صلب و خالی از منفذ و شکاف است که اصلاً نباتات از آن نمیروید. اینها اطلاعات سفر اول مؤلف بود که بشهود و ملاحظه کتب جغرافی و تواریخ ایران و فرنگ حاصل کرده و ثبت داشت. اما سفر ثانی معلوماتی بیش از آنچه در سفرنامه عتبات ، بقلم معجز شیم خسروانی مرقوم است ، نه مؤلف را نه دیگری را حاصل نیست لهذا بهمان شرح اقتصار نموده تیمناً می نگارد. و هو هذا:

معنی کلمه طاق بستان در فرهنگ فارسی

دهکده ایست کنار راه قدیم سنندج به کرمانشاه بین گاوبنده و کرمانشاه در ۷/۵ کیلومتری کرمانشاه و ۱۴۳ کیلومتری سنندج و آن در دامنه کوه پزو واقع است . چشمه ای نیز از شکاف کوه خارج میشود . در این ده حدود سی چهل خانوار سکونت دارند . این محل بمناسبت حجاریهای عهد ساسانی اهمیت بسیار دارد. قدیمترین حجاری تاجگذاری اردشیر دوم سامانی را نشان می دهد که موبد موبدان ( یا اهور امزدا ) حلقه سلطنت را بدو اهدا میکند. در کنار موبد موبدان میترا ( مهر ) ایستاده و انواری از اطراف سرش ساطع است ( بعضی تصویر اخیر را از آن زردشت دانسته اند ) دو طاق (دوغار ) درینجا هست : طاق کوچک ۱۲ پا عمق ۱۹ پا عرض و ۱۷ پا ارتفاع دارد و در آن نقش شاپور دوم و شاپور سوم ( که در سمت راست پدر خود شاپور دوم ایستاده ) دیده می شود.کتیبه های طرفین بزبان و خط پهلوی است و دو شاهنشاه مذکور را معرفی میکند . طاق بزرگ ۲۹ پا عمق ۲۴ پا عرض و ۵٠ پا ارتفاع دارد. این طاق دارای سه دیوار است : ۱ - دیوار روبرو ( عقب غار ) شامل دو قسمت است : الف - ( در بالا ) تاجگذاری خسرو پرویز را نشان می دهد.درسمت چپ شاهنشاه موبد موبدان ( یا اهور مزدا ) و در طرف راست آناهیتا یا ناهید که سبویی در دست دارد ( و بقولی شیرین ) قرار دارند و آن دو تاجهایی بشاهنشاه اهدائ می کنند.ب - ( در پایین ) پیکر خسرو پرویز را نشان میدهد در حالی که مسلح و سوار بر اسب خود شبدیز است . ۲ - دیوار سمت چپ خسرو پرویز را در حال شکار گراز و پس از پایان شکار نشان میدهد. در بالای این نقش حجاریی از محمد علی میرزا دولتشاه پسر فتحعلی شاه در زمان سلطنت فتحعلی شاه ( ۱۲۳۷ ه.ق . ) حک شده . ۳ - دیوار سمت راست : خسرو پرویز را قبل از شکار گوزن در حال شکار و پس از پایان شکار نشان می دهد .

معنی کلمه طاق بستان در دانشنامه عمومی

طاق بستان (کرمانشاه). طاق بستان، وسطام، وه سام یا وه سان ( به کردی: تاق وه سان، وه سام یا وه سان ) ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه در استان کرمانشاه ایران است. روستای طاق بستان امروزه در داخل محدودۀ شهری کرمانشاه قرار گرفته و یکی از محلات این شهر به شمار می آید. این روستا در شمال شهر کرمانشاه و در دامنه کوه پراو واقع شده است، کتیبه های سنگی دوران ساسانیان معروف به آثار باستانی طاق بستان در مجاورت و شمال غرب این روستا قرار دارد.
مردم طاق بستان به زبان کردی و گویش های جموری و پایرونی صحبت می کنند.
روستای طاق بستان هم اکنون دارای بیش از ۲۵۰۰ نفر جمعیت در قالب بیش از ۳۰۰ خانوار است.
در منابع مختلف تاریخی به شهر وسام ( وسطام ) اشاره شده است. حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب که در ۱۳۳۹ میلادی نوشته شده است، از «وسطام» به عنوان یکی از ۱۶ ولایت کردستان یاد کرده و آن را دهی بزرگ توصیف کرده که در مقابل «صفۀ شبدیز» قرار دارد و آب و هوایی معتدل دارد و آبش از رودخانۀ کوله که و تأمین می شود.
ادارۀ میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمانشاه که قصد دارد تا طاق بستان را برای ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو آماده کند، در آبان ۱۴۰۱ از طرح جابه جایی روستای تاریخی وه سام ( طاق بستان ) خبر داد. به گفتۀ او این طرح مربوط به سال ها پیش بوده که اجرایی نشده است. بر اساس این طرح ادارۀ میراث فرهنگی به استانداری کرمانشاه پیشنهاد داده تا زمینی با کاربری فضای سبز به کاربری مسکونی تغییر داده شده و در اختیار مردم روستای وه سام قرار گیرد و در مقابل زمین کنونی روستا به فضای سبز تبدیل شود. معاون اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان در دی ۱۴۰۱ ادعا کرد که طرح جابه جایی روستای وسطام از زمان ناصرالدین شاه قاجار مطرح بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه طاق بستان

وین زمان ما مفلسان شادیم زانچ آن خسروان در ستخر و بیستون و طاق بستان کرده‌اند
در ۱۸۲۹، جان ملکم – که مدتی فرماندار بمبئی بود – کتاب تاریخ ایران را منتشر کرد که در آن، مدعی شده بود یکی از مجسمه‌های ساسانی طاق‌بستان، زرتشت را نشان می‌دهد. این موضوع به سرعت در میان جوامع پارسی هند پذیرفته شد. نقاشی ملکم از آن تندیس، الهام‌بخش نقاشی‌های آینده از زرتشت شد. در مواردی، آن نقاشی را با شیوه‌های سنتی نمایش شخصیت‌های شاهنامه در مینیاتورها آمیخته‌اند؛ در همان شاهنامهٔ چاپ ۱۸۴۶ نیز شباهت‌هایی میان زرتشت و نقاشی ملکم از مجسمهٔ طاق‌بستان دیده می‌شود. در اوایل قرن بیستم، پژوهشگران پارسی مانند مودی، دالا و سنجانا، نسبت دادن تندیس یادشده به زرتشت را زیر سؤال بردند؛ امروزه، پژوهشگران غربی بر این باورند که آن اثر در طاق بستان نه زرتشت، که میترا را نشان می‌دهد.