هجمه

معنی کلمه هجمه در لغت نامه دهخدا

( هجمة ) هجمة. [ هََ م َ ] ( ع اِ ) گله شتر ازچهل تا و بیشتر از آن ، یا از سی تا صد، یا از هفتادتا صد، یا اندکی کم از صد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سختی گرما. ( منتهی الارب ). شدت سرمای زمستان و شدت گرمای تابستان. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه هجمه در فرهنگ فارسی

گله شتر از چهل تا و بیشتر از آن یا از سی تا صد یا از هفتاد تا صد یا اندکی کم از صد

جملاتی از کاربرد کلمه هجمه

در مصاحبه رئیس مجلس خبرگان با جراید عنوان شد: نظارت خبرگان بر رهبری نظارت «حراستی» است؛ یعنی اینکه نگذاریم رهبری مورد هجمه قرار گیرد. باید سینه خود را در مقابل دشمنان سپر کنیم تا رهبری ضربه نخورد. درحالی‌که هاشمی رفسنجانی این نظارت را صلاحیتی می‌داند و می‌گوید خبرگان رهبری وظیفه دارد همواره مراقب باشد که رهبری صلاحیت لازم را طبق شرایطی که قانون اساسی تعریف کرده دارا باشد.
ایران برگر پیش از اکران عمومی، در خرم‌آباد و در حضور جمعی از هنرمندان، فرهیختگان و مسئولان استان لرستان به نمایش درآمد. برخی از منتقدین، معتقد بودند استفاده از زبان لُری در این فیلم سینمایی نابجا بوده‌است و به هجمه فرهنگی موجود علیه سنت‌ها و گویش‌های لری کمک کرده‌است.