هر شبه

معنی کلمه هر شبه در لغت نامه دهخدا

( هرشبة ) هرشبة. [ هَِ ش َب ْ ب َ ] ( ع ص ) گنده پیر کلانسال. ( منتهی الارب ). عجوز مسنة. هرشفة. ( اقرب الموارد ).

جملاتی از کاربرد کلمه هر شبه

بسکه فزودی بعدل و داد بفرسنگ در پی ظلم اندر است هر شبه دهقان
آخر نه مگر هر شبه در زیر توان خفت روز ار نه توان رفت ببالای فرامرز
بدین ترتیب یک شبه گروه را می‌توان از هر شبه گروه کاملاً غیر متقارن بوسیله مرتب‌سازی ستون‌ها به طوری که همه صفرها بر قطر قرار گیرند ساخت و همچنین از سوی دیگر از هر کاملاً غیر متقارن ضعیف می‌توان یک کاملاً غیر متقارن ساخت بدین صورت که ستون‌ها را باید طوری مرتب‌سازی کنیم که سطر اول در نظم طبیعی قرار گیرد.
فرق این هر دو می‌کن ای دانا ز ابلهی دُرّ مگوی هر شبه را
جمشید فرخ کوکبه در بزم گردون هر شبه خوردی می از این مشربه اینک پدیدار آمده