طارم فیروزه. [ رَ م ِ زَ / زِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به معنی طارم اخضر است که کنایه از آسمان باشد. ( برهان ) : خرامید بر تخت فیروزه بختی چو خورشید بر تخت فیروزه طارم.؟ ( از جهانگشای جوینی ).بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست.حافظ.
معنی کلمه طارم فیروزه در فرهنگ فارسی
بمعنی طارم اخضر است که کنایه از آسمان باشد .
جملاتی از کاربرد کلمه طارم فیروزه
ناقص شد ازین طارم فیروزه فغانی مسکین اثر طالع فیروز ندانست
اینان که برین گوشه بامند چه نامند تا چند برین طارم فیروزه خرامند
به جز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست
دی رسید از مطبخ خواجه که بادا دود آن رفته چون ظل زمین تا طارم فیروزه رنگ
صاحبا چون صفت قصر معا لیت رود نام این طارم فیروزه گردان که برد
زان پیش که این طارم فیروزه بدین وضع موضوع شود از اثر قدرت واضع
وز فراز طارم فیروزه بر خاک اوفتاد تا ببوسد نعل شبرنگ خدیور کامیاب
شمع این نُه طارم فیروزه یعنی آفتاب خانه عالم ز بهر تو منوّر می کند