معنی کلمه هاطل در لغت نامه دهخدا هاطل. [ طِ ] ( ع ص ) باران پیوسته وپیاپی بارنده. ( منتهی الارب ). || باران بزرگ قطره. هاضب. مطر متتابعاً متفرقاً عظیم القطر. ( اقرب الموارد ). || ابر پیاپی بارنده : سحاب هاطل. ( منتخب اللغات ) ( لطایف ) ( ناظم الاطباء ). ابر بسیار بارنده : به جودی هاطل و عدلی شامل احیای رعایای آن بقعه و سکان آن ناحیت بکرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 397 ). ج ، هُطَّل. سحائب هطل. ( ناظم الاطباء ). || کشت انبوه و درهم. الزرع الملتف. ( اقرب الموارد ).