طعنه زنان

معنی کلمه طعنه زنان در لغت نامه دهخدا

طعنه زنان. [ طَ ن َ / ن ِ زَ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) در حال طعنه زدن و عیبجوئی : خواجه شادی کنان که پسرم عاقل است و پسر طعنه زنان که پدرم فرتوت. ( گلستان ).

معنی کلمه طعنه زنان در فرهنگ عمید

در حال طعنه زدن و سرزنش کردن: با هزار انکار می رفتند راه / زیر لب طعنه زنان بر کار شاه (مولوی: ۵۱۰ ).

معنی کلمه طعنه زنان در فرهنگ فارسی

در حال طعنه زدن و عیبجوئی .

جملاتی از کاربرد کلمه طعنه زنان

طرف چمن می روی طعنه زنان سرو را بیش خجالت مده، راه جوانان یکی ست
هم زمستان زقضا نیست بپایم شلوار همه کس طعنه زنان این که مبین آن که مپرس
می زند خنده گل و باد برو طعنه زنان که چرا خنده بعالم نزند زر دارد
میان صد و شصت طعنه زنان ببودند نیامد یکی در زیان
ای طعنه زنان بر ما بگشاده زبان بر ما باری ز شما خامان ما مستتریم آخر
من دست زنان بر سر چون حلقه شده بر در وین طعنه زنان بر من هم یافته بازاری
شیخ ز عشق و باده ام طعنه زنان و طرفه آنک من به همین دو کار خود در دو جهان مباهیم
بامیدی که مگر طعنه زنان نشناسند شادم از اشک که آغشته بخون کرد مرا