معنی کلمه قاضی سعید در لغت نامه دهخدا
قاضی سعید. [ س َ ] ( اِخ ) هبة اﷲبن سناء الملک ، قاضی رشید ابوالفضل جعفربن معتمد شاعر مشهور معروف به قاضی سعید از افاضل اوائل قرن هفتم هجری است بوده است. از اشعار اوست :
و ماکان ترکی حبه عن ملالة
و لکن لامر یوجب القول بالترک
اراد شریکاً فی الذی کان بیننا
و ایمان قلبی قدنهانی عن الشرک.
او راست : 1- دار الطرز، و این دیوان شعر اوست ومشتمل است بر تمامی اشعارش از قبیل بدایع و لطائف وموشحات. 2- روح الحیوان و آن مخلص کتاب الحیوان جاحظ است. 3- مصائد الشوارد. وی در رمضان سال 608 هَ. ق. وفات یافت. ( ابن خلکان ج 2 ص 324 ) ( ریحانة الادب ج 3 ص 269 ).