خرگرد
معنی کلمه خرگرد در فرهنگ فارسی
معنی کلمه خرگرد در دانشنامه عمومی
مدرسه نظامیه خرگرد در این روستا قرار دارد.
خرگرد شهری باستانی که در ولایت خواف، ربع نیشابور، خراسان قرار داشته است.
لسترنج ایران شناس بریتانیایی درباره خرگرد می نویسد:
خرجرد ‚ نام یکی از شهرهای مهم خواف است ‚ این نام به شهر خرگرد و خرد گرد نیز مشهور است ولی ابن حوقل آنرا به صورت خرگرد که یاقوت حموی آنرا فرجرد ضبط نموده است . کوسوی یا کوسویه نزدیک به رودخانه هرات و در شمال خرگرد واقع و بزرگ ترین این هر سه شهر بود . و یک سوم شهر پوشنج که مجاور آن بود وسعت داشت . تولد جامی و عبدالرحمن جامی در خرگرد اتفاق افتاده است ‚ و این خرگرد از نواحی ولایت جام است و این قصبه ای نیست که در اطراف مقبره شیخ احمد جام ( ژنده پیل ) به نام تربت جام وجود دارد.
در کتاب فرهنگ جغرافیائی ایران اثر حسینعلی رزم آرا در ذیل عنوان خرگرد آمده است:
دهی است از دهستان رودمیان خواف شهرستان تربت حیدریه واقع در ۶ هزار گزی جنوب خاوری رود ‚ سر راه شوسه عمومی تربت حیدریه به نیاز آباد . این دهکده در جلگه ای واقع با آب و هوای معتدل ‚ آب آن از قنات و محصول آن عبارت از غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی و راه آن اتومبیل رو است.
محوطه قلعه گبری خرگرد
معنی کلمه خرگرد در دانشنامه آزاد فارسی
مدرسه غیاثیه
(یا: خرجرد) روستایی زیبا از توابع خواف در استان خراسان رضوی. در منطقه ای دشتی جای دارد و در شمال غربی آن کوه شکسته کلاته قرار دارد. از آثار دیدنی این روستا می توان به مسجد غیاثه شاهرخ اشاره کرد که در زمان شاهرخ، پسر تیمور لنگ، در ۸۴۸ق ساخته شده است. مسجد دیگری به نام خواجه نظام الملک در این روستا وجود دارد که حالتی نیمه مخروبه دارد.
معنی کلمه خرگرد در دانشنامه اسلامی
خرگرد در ارتفاع ۹۴۵ متری، در چهار کیلومتری جنوب شهر خواف، در دشت واقع و دارای هوای معتدل خشک است. کوه شکسته کلاته، در شمال غربی خرگرد واقع و رودخانه فصلی خواجه یار از مغرب آبادی روان است.
محصولات شهر
از محصولات عمده آن، گندم، جو، زیره، پنبه، چغندرقند، زردآلو، انار، آلو، سیب و انجیر است. دامداری و قالیچه بافی با طرح بلوچی و نقشهای گل سفید و گل کشمیری در آن جا رواج دارد. اهالی آن شیعه و سنّی اند و به فارسی تکلم می کنند. این آبادی از طریق راه اصلی خواف ـ تربت حیدریه به مشهد (در شمال) و از طریق راه اصلی قائن، به بیرجند (در جنوب) می پیوندد. خرگرد دارای سیزده واحد آسیای بادی است. وجود بادهای ۱۲۰ روزه در این منطقه سبب ساخت آسیابهای بادی شده و این منطقه را به مرکز خرید و فروش و حمل ونقل گندم و غلات تبدیل کرده است.
معنای لغوی خر
«خر» به معنای خورشید است و این نواحی را مکان طلوع خورشید دانسته اند. برخی خرگرد را مخفف خردگرد یا خردمندگرد دانسته اند به معنای مکانی که خردمندان و دانشمندان در آن گرد می آمدند. ظاهرآ اولین بار اصطخری در قرن چهارم از آن یاد کرده است و آن جا را یکی از سه شهر ناحیه بوشنج ذکر کرده است. در اوایل قرن هفتم یاقوت حموی و نیز در اوایل قرن هشتم ابوالفداء آن را شهری نزدیک بوشنج هرات ذکر کرده اند. در قرن هشتم حافظ ابرو خرگرد را از قرای مشهور خواف شمرده است.
آثار تاریخی خرجرد
...
جملاتی از کاربرد کلمه خرگرد
آبانبار خرگرد مربوط به سده ۱۲ - ۱۳ ق است و در شهرستان خواف، روستای خرگرد واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۳۲۰۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
آرامگاه ابوبکر وراق مربوط به اوایل دوره پهلوی است و در شهرستان خواف، بخش مرکزی، دهستان میان خواف، روستای خرگرد واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۲۳۰۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.