ششماهه

معنی کلمه ششماهه در لغت نامه دهخدا

ششماهه. [ ش َ / ش ِ هََ / هَِ ] ( ص نسبی ) شش مهه. آنکه شش ماه دارد. آنچه شش ماه مدت دارد: مگر شش ماهه بدنیاآمده ای ؟! ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به شش مهه شود.

معنی کلمه ششماهه در فرهنگ فارسی

شش مهه آنکه شش ماه دارد . آنچه شش ماه مدت دارد .

معنی کلمه ششماهه در ویکی واژه

semestre

جملاتی از کاربرد کلمه ششماهه

ششماهه شهید شیرخواره برگشته برای خواب آمد
از برای آب ترسم کودک ششماهه‌ات چاک حلقومش ز پیکان بر لب دریا شود
رهی سخت دشوار ششماهه بیش همه کوه و دریا و بیشست پیش
یاد آید چون تو را آن سرو قامت اکبرش یاد از آن ششماهه طفل شیرخواره اصغرش
یکی ماهه نشاط و نیک بختی ببردی یادشان ششماهه سختی
از تیر ظلم حرمله، دردا که شد شهید ششماهه طفل بی گنه شیرخوارتو
ششماهه نازپرور من آسوده ز اضطراب آمد
شیرخوار ناز پستان امید اصغر ششماهه شاه شهید
یاد آمد آن زمان کان کودک ششماهه را نزد او بردند با تاب قلب فکار
صغیر ششماهه را ز خیمه چون قصر ماه به جانب کوفیان ببرد در رزمگاه