نوش خورد

معنی کلمه نوش خورد در لغت نامه دهخدا

نوشخورد. [ خوَرْ / خُرْ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) نوش خوردن. شادخواری. رجوع به نوش خوردن شود. || ( اِ مرکب ) طعام گوارا. ( یادداشت مؤلف ). شراب خوشگوار. نوشخوار. رجوع به شاهد ذیل معنی قبلی شود :
بسا خان و کاشانه و بادغرد
بدواندرون شادی و نوشخورد.بوشکور. || پرده ای است از موسیقی قدیم. ( فرهنگ فارسی معین ) :
راه طاعت گیر و گوش هوش سوی علم دار
چند داری گوش سوی نوشخورد و راهوی ؟ناصرخسرو.|| ( ن مف مرکب ) نوشخورده. به لذت خورده. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه نوش خورد در فرهنگ عمید

به شادی و لذت خوردن، شادخواری: بسا خان و کاشانه و باد غرد / بدو اندرون شادی و نوش خورد (ابوشکور: شاعران بی دیوان: ۹۹ ).

معنی کلمه نوش خورد در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر اسم ) نوش خوردن . ۲ - ( اسم ) بلذت خورده . ۳ - ( اسم ) پرده ایست از موسیقی قدیم : (( راه اطاعت گیر و گوش هوش سوی علم دار چند داری گوش سوی نوشخورد و راهوی ? ) ) ( ناصر خسرو . ۴۶۲ )

جملاتی از کاربرد کلمه نوش خورد

باز فردا است که بندند در میخانه وز غمش رند قدح نوش خورد خون جگر
گر زهر خورد چاکر او گردد چون نوش ور نوش خورد حاسد او گردد چون سم