شوهری. [ ش َ / شُو هََ ] ( حامص ) صفت شوهر. ( یادداشت مؤلف ). همسری : دنیا زنی است عشوه ده و دلستان ولیک با کس همی بسر نبرد عهد شوهری.سعدی.
معنی کلمه شوهری در فرهنگ فارسی
صفت شوهر همسری
جملاتی از کاربرد کلمه شوهری
چون عروس مملکت را کرد چندی شوهری رفت و فرزندان او جستند برکشور سری
بر طبق ماده ۳۰۲ قانون مجازات اسلامی ایران، در صورتی که شوهری، زن خود را هنگام رابطه جنسی با مرد بیگانه مشاهده کند و یقین داشته باشد که این رابطه جنسی، از روی اجبار نیست، میتواند با کشتن همسر خود و مرد بیگانه، از مجازات در امان باشد.
در خلاصه داستان فیلم آمدهاست: «زن و شوهری با مرگ نوزادشان دچار بحران روحی میشوند…»
شوهری زشت و ابله و بدخو با زنان بلایه همزانو
نه لایق بود عیش با دلبری که هر بامدادش بود شوهری
نه لایق بود عشق با دلبری که هر بامدادش بود شوهری
گر کنیز خویش خوانی دختران نعش را قطب گردونشان نیارد برد نام شوهری
با صرف نطر از فرقههای معدود و نوپیدایی که همجنسگرایی را نیز نوعی از ازدواج میدانند، تنها شکل قابل پذیرش برای ازدواج بهطور سنتی و معمول بین مسیحیان، ازدواج بین فقط یک زن و فقط یک مرد است و چندزنی یا چندشوهری ممنوع و حرام است. همچنین مسیحیت یکی از مهمترین عوامل جا افتادن تک همسری به عنوان گونهٔ مورد پذیرش ازدواج در جوامع غربی بودهاست.
کانکه با شوهری دگر بوده است پیش او عشوهٔ تو بیهوده است
از دیدگاه کنفوسیوس انسان کامل کسی است که نمونه و مثل اعلای آدمیّت باشد. انسان کامل به زبان چینی (چونگ تزو) نامیده میشود که دارای جایگاه برجسته و صفاتی است. او میگوید: «چنین نفسی به زینت کمال آراستهاست. و همانند پسری است که محبت والدین را همواره در دل دارد. پدری که به فرزندان خود با عدالت و مهربانی برخورد میکند. مأموری است که نسبت به فرمانده خود وفادار است و شوهری که نسبت به همسر خود صمیمی است. و دوستی که با دوست خود مخلص و مؤدب است.» از نظر او انسان کامل به تمام صفات
«خانم نزهتالدوله» تصویر طنزآمیز زنی است از طبقهٔ بالا. تمام همت او صرف پیدا کردن شوهری ایدئال است.
شامل احسانش نه تنها بر یتیمان شد که کرد شفقت و دلجوئیش هر بیوه زن را شوهری
به مردی کهن از در همسری جوان ساخت مهر زنا شوهری
منشأ اساطیری ازدواج چینی، داستانی در مورد نووا و فوخی است، که روشهای مناسب ازدواج را پس از ازدواج شان، ابداع کردند. در جامعه باستانی چین، مردم با نام خانوادگی مشابه، مجاز به ازدواج با یکدیگر نبودند و این عمل به عنوان زنای با محارم، قلمداد میشد. با این حال، به دلیل ازدواج با بستگان مادر که زنا با محارم، تلقی نمیشد، خانوادهها گاهی ازدواجهای درون فامیلی، از نسلی به نسلی دیگر نیز داشتند. با گذشت زمان، علیرغم جابه جایی زیاد جغرافیایی مردم چین، نسبت بیولوژیکی اعضای خانواده همچنان برجا بود. هنگامی که زن و شوهری فوت میکردند، زن و شوهر بهطور جداگانه در گورستان قبیله مربوط به خاک سپرده میشدند. در نوع ازدواج مادرانه، مرد به عنوان پسر خوانده در خانهً همسر زندگی میکرد.
سر نخوت مکش از همسریم تن فرو ده به زناشوهریم
دنیا زنی ست عشوهده و دلستان ولیک با کس به سر همی نبرد عهد شوهری