معنی کلمات "ویکی واژه" - صفحه 83
- ایمنی غذایی
- اینه
- ایوان
- بآیین
- بئر
- ایستگاه برداشت
- ایستگاه دریایی
- ایسخوماخ
- ایشتوویگو
- ایشکوزا
- ایالات متحده
- ایدر
- ایده آلیست
- ایدهلو
- ایدون
- ایدونک
- ایرانی
- ایستاندن
- ایکاش
- بااستخوان
- بابلی
- باج
- باد به دست
- باد شیب
- باد محلی
- باد کوه
- بادبان
- باددست
- باددستی
- بادرنگ
- بادی گارد
- بادیه
- بار 2
- بار مجاز
- باربد
- بارم
- بارنامه
- بارو
- باروک
- باریک
- باستانشناسی قرون وسطی
- باصره
- باط
- بافتشناسی
- بال خشک
- بالا
- بالاتر
- بازگشت
- بازگشتپذیری
- بازی 1
- بازی جوانمردانه
- بازیکن میانی
- بازیکن
- بازیگر ذخیره
- بازیهای پاراآسیایی
- باستانی
- باد خان
- باریکی
- بازار
- بازخواست
- بازدیدکننده داخلی
- بازرگان
- بازگرد
- بازگردان
- بازگشایش
- بتا
- بتو
- بج
- بجا
- بجای
- بجز
- بحرين
- بحرین
- باند
- بانو
- بانگ
- باهوش
- باژ
- بالار
- بالاران
- بالغ
- بالفرض
- بالین
- برافراشتن
- برانگیختگی
- بربری
- برخی
- برد باقیمانده
- برد
- بدرام
- بدرقه
- بدلگام
- بدون
- بر باد دادن
- برآوردن
- بختی
- بختیار
- بختیاری
- بخشش
- برزین
- یاالله
- چارداق
- کادیک
- عصر مفرغ
- مستتر
- مذاهب
- تنازع
- وداد
- قصد داشتن
- ولگا
- جنگیدن
- تخاصم
- پوشش ابر
- کووه
- کاژ
- لوترا
- دانمارک
- بیطرفی
- گمال
- ملودرام
- قنفذ
- پانتومیم
- هم چشم
- کاچال
- سوختن
- محروق
- کمدی درام
- سوخته
- دنیی
- درام
- بیهوده
- آنتیبادی
- آشوربانیپال
- آتش زنه
- پاکار
- ساروج
- ملاط
- کبودک
- روی نهادن
- توجه
- رونده
- ناشناسایی
- شناسایی
- مردم پسند
- عرف
- بی معرفت
- یکسون
- کدین
- وزنهبرداری
- خوال
- کردگار
- مغرب زمین
- پوزش
- جان آفرین
- فدوی
- گید
- کلیه
- ناقابل
- خشک جان
- پس فرستادن
- فسخ کردن
- رد کردن
- گنج نامه
- وقده
- گولاگ
- کنتاکت
- رله
- دل خواه
- پانسمان
- وشي
- خواهش
- دیوانه
- بچه باز
- تصابی
- ترک کردن
- دایره زنگی
- مسابقه قهرمانی
- مونث
- نگاشتن
- وشتن
- گاه نامه
- مجله
- تحریریه
- هیگر
- دایرةالمعارف
- مجموعه
- آشکارساز
- مواد مرجع
- مجموعه مرجع
- گراییدن
- مقول
- حرفاضافه
- آتش زبان
- آتشپاره
- آدمنما
- آسان گیر
- آسوده دل
- آفتابگیر
- آن یک
- آدمکش