معنی کلمه بحرین در لغت نامه دهخدا
بحرین. [ ب َ رَ ] ( اِخ ) هر دو دریای روم و فارس که با هم جمع شده است. ( آنندراج ) ( از غیاث اللغات ) ( منتهی الارب ). || دو دریای اسود و ابیض. ( ناظم الاطباء ) :
اشک فشاند آن گهر بی بها
غیرت بحرین شدش دیده ها.یحیی کاشی.|| مراد از بحرین در قرآن مجید دوآب است یکی شور و دیگری شیرین. ( ناظم الاطباء ).
بحرین. [ ب َ رَ ] ( اِخ ) سرزمینی واقع در طول ساحل غربی خلیج فارس که از قبل از ظهور اسلام مسکن قبائل ایرانی و قلیلی عرب و جزء قلمرو ایران بوده است و در آن اوان و بعد از آن حاکمی ایرانی به لقب سبخت در هجر کرسی آن مملکت مقر داشت و سبخت بمعنی رهانیده سه باشد و مراد از سه «پنداشت نیک و گفتار نیک و رفتار نیک » است. ( یادداشت مؤلف ). نام جغرافیایی بحرین تا قرن ششم هجری بر ناحیه ای اطلاق می شده که در مغرب خلیج فارس از طرف جنوب بصره تاحدود عمان کشیده میشد و در زمان ساسانیان چون پایگاه ارتباط میان پایتخت ایران و مرزبانی یمن شده بود اهمیتی خاص داشت. بندر تجارتی قدیمی هجر که صورت معرب گرا یا گرهای نویسندگان قدیم روم و یونان است و به صورتهای جرعا و جرها نیز درآمده است در دوره ساسانی اهمیت فوق العاده داشت... هگر در جغرافیای موسی خورن کرسی ناحیه ساحلی بحرین شناخته شده و تا زمان استیلای قرامطه به همین نام معروف بود. در دوره ابوطاهر حسن بن سعید گناوه ای پیشوای قرمطیان خلیج نام احساء والاحساء و لحساء جای هجر را گرفت همانطور که قطیف هم بجای خط یا «بنیاد اردشیر» دوره ساسانی نشست... ( از مقالات محیط طباطبائی و هم چنین کتاب خلیج پارس ).
بحرین. [ ب َ رَ ] ( اِخ ) مجمع الجزایر ایران در خلیج فارس بین شبه جزیره قطر و خاک عربستان سعودی. کرسی وبندر عمده آن منامه است. ( از دائرة المعارف فارسی ). جزیره ای واقع در خلیج پارس. ( از نزهةالقلوب ). جزائری که امروز بنام مجمعالجزائر بحرین ذکر میشود در قدیم هر کدام نام جداگانه ای داشته است. اسامی «اوال » و«مسماهیج » یا میش ماهیک و دارین یا دیرین و ستره ، حافظ سوابق خاص تاریخی این حدود می باشد. گویا در سده ٔهفتم هجری باشد که بحرین جای اوال را گرفته است.
ابن مجاور گوید: بحرین جزیره ای در دل دریای فارس است ، همچون قلزم که در دل دریای حبشه قرار دارد. صاحب وصاف الحضرة گوید: [ ابوبکرسعد ] همت بر استملاک دیگر جزایر مقصور گردانید و بدستیاری دولت و اقبال... جزیره اوال را که بحرین خوانند ضمیمه فتح... ساخت ». یاقوت گوید: بحرین در حال رفع و نصب جز به همین صورت تلفظ نمی شود و از هیچکس بصورت لفظ مرفوع یعنی بحران شنیده نشده مگر زمخشری که آن را لفظ تثنیه آورده گوید بحران در حال رفع و بحرین در حال نصب و جر است... یاقوت برای توضیح وجه تسمیه جزیره به اوال گفته که اوال نام بتی بود که قبیله بکربن وایل آن را می پرستیده اند... برخی دیگر پنداشته اند که جزیره اوال نام خود را از نهنگ وال یا بال گرفته که در خلیج وجود داشته است... ( خلاصه از مقاله محیط طباطبائی در نشریه وزارت امور خارجه و از کتاب خلیج پارس از انتشارات وزارت اطلاعات ).