معنی کلمه گنج نامه در لغت نامه دهخدا
چو داری در سنان نوک خامه
کلید قفل چندین گنجنامه.نظامی.در این گنجنامه ز راز جهان
کلید بسی گنج کردم نهان.نظامی.ز تاریخ کهن سالان آن بوم
مرا این گنجنامه گشت معلوم.نظامی.همه نسخت گنجنامه که بود
به دارنده دیر دادند زود.نظامی.فغان که در طلب گنجنامه مقصود
شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد.حافظ.|| کتاب عزایم برای احضار و تسخیر ارواح.( شعوری ج 2 ص 306 ) .