بجز. [ ب ِ ج ُ ] ( ق مرکب ) ( از: ب + جز ) بغیر. بدون. ( آنندراج ). کلمه استثناء است بمعنی بغیر و مگر. ( آنندراج ). غیر از. الا. جز. جز که : نمانی بخوبی مگر ماه را نشائی کسی را بجز شاه را.فردوسی.نداند بجز ذات پروردگار که فردا چه بازی کند روزگار.نظامی.چه چاره کان بنی آدم نداند بجز مردن کز آن بیچاره ماند.نظامی.و رجوع به جز شود.
معنی کلمه بجز در فرهنگ فارسی
بغیر جز: همه آمدند بجز جمشید .
معنی کلمه بجز در ویکی واژه
salvo
جملاتی از کاربرد کلمه بجز
مقدسی همانند نویسندهٔ حدودالعالم یهودیه را مرکز ولایت گوزگان دانسته، ولی شهرهای آنجا را کم جمعیت یا با جمعیت اندک توصیف کردهاست (ص ۴۳۳). وی بجز یهودیه، از شهرهای انبار، برزوزؤ فاریاب، کلان و شورقان نام بردهاست. مقدسی در جای دیگر کتاب خود ضمن توصیف راههای آنجا، راه یهودیه (پایتخت آل فریغون) تا رباط افریغون را دارای ۴ مرحله دانستهاست (ص ۵۰۸). رباط یاد شده ظاهراً از بناهای یکی از فرمانروایان نخستینِ این خاندان بودهاست.
زین هر دو بجز فساد ناید دلرا نکنی بدین دو تعلیق
در سیام شهریور ۱۳۲۰ که محمدعلی فروغی مأمور تشکیل دولت شد، او که از هوشمندی و کاردانی مرآت آگاه بود، خواست مسئولیت وزارت فرهنگ را بدو سپارد، اما مرآت که دریافتهبود در چنان آشفتگی و هرجومرج قادر به خدمت در وزارت فرهنگ نخواهد بود، نپذیرفت. چون اصرار فروغی از حد گذشت، وزارت بهداری را پذیرفت که پیشتر وجود نداشت (بجز سه ماه در سال ۱۳۰۰ به عنوان وزارت صحیه) اما در ۲۱ آبان ۱۳۲۰ از این مقام استعفا کرد.
شمار ارمنیان ساکن شهرها و روستاهای آذربایجان بجز شهر تبریز (بنابر آمار نازار گورویانس)
از اواخر دهه ۶۰ برای نقل مکان مجبور به استفاده از صندلی چرخدار شد زیرا قدرت تحرک از همه اجزای بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شدهبود. او با این دو انگشت میتوانست دکمههای رایانه بسیار پیشرفتهای را فشار دهد که اختصاصاً برای او ساخته بودند که به جایش حرف میزد و رابطهاش را با دنیای خارج برقرار میکرد زیرا استیون از سال ۱۹۸۵ قدرت گویایی خود را هم از دست داده بود.
روی از من بیچاره بپوشید به تندی بر آینه تندی بجز از آه نباشد
نیست بخلوت لحد، مونس وی مگر عمل کیست بپهلوش بجز، بستر خاک آشنا؟!
منم که جز بمدیح تو هیچ دم نزنم بجز بقوت تو گوی مدح و دم نزنم
مزیت اصلی یادگیری تقویتی نسبت به سایر روشهای یادگیری عدم نیاز به هیچگونه اطلاعاتی از محیط (بجز سیگنال تقویتی). یکی از روشهای یادگیری تقویتی، اتوماتای یادگیر تصادفی است. اتوماتای تصادفی بدون هیچگونه اطلاعاتی دربارهٔ عمل بهینه (یعنی با در نظر گرفتن احتمال یکسان برای تمامیعملهای خود در آغاز کار) سعی در یافتن پاسخ مسئله دارد. یک عمل اتوماتا به صورت تصادفی انتخاب شده و در محیط اِعمال میگردد. سپس پاسخ محیط دریافت شده و احتمال عملها بر طبق الگوریتم یادگیری بِروز میشوند و روال فوق تکرار میگردد. اتوماتای تصادفی که به صورت فوق در جهت افزایش کارایی خود عمل کند، یک اتوماتای یادگیر تصادفی گفته میشود.
اغلب آن دسته از کلمات عربی که وارد فارسی شدهاند در معنایی بجز معنای اصلی خود در زبان عربی کاربرد دارند.
دست کفچه مکن ایدل که ترا خوان ننهد آنکه خود را بجز از کاسه سر کاسه ندید
«همه چیز خدا بود بجز خود خدا. بنی نوع بشر به درجهای از گمراهی رسیده بود که هوای و هوسها و عیبهای خود را میپرستید.»
ما تنی چند که از بیخردی کار ما نیست بجز شغل بدی
عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان با بیان اینکه تمامی گزارشها و شکایات کاندیداهای معترض، بررسی شدهاست، از انتشار گزارش جامع شورای نگهبان، در پایان مهلت رسیدگی به شکایات خبر داد. او در عین حال گفت: بر اساس بررسیهای انجام شده در ده روز گذشته، بجز تخلفهای کوچکی که عموماً در هر دوره از انتخابات دیده میشود، هیچگونه تخلف عمدهای مشاهده نشدهاست و ما به یک انحراف عمده در انتخابات ریاستجمهوری نرسیدهایم. وی تأکید کرد: هیچیک از ادوار انتخابات ریاستجمهوری تاکنون دچار انحراف یا تقلب عمده نشدهاند، خصوصاً انتخابات اخیر که از جمله سالمترین انتخابات در طول دوران گذشته بودهاست. وی خاطرنشان کرد: به ضرس قاطع میتوان گفت که هیچگونه تقلبی در این انتخابات شکل نگرفتهاست.
تا رخ این زمین نخاری تو بجز از خار و خس چکاری تو؟
در اقاله طرفین حق ندارند مقدار معاوضه را کم یا زیاد کنند بجز در مواردی که مال قیمی است و همینطور وقتی بر اثر عمل شخص قیمت موضوع معامله افزایش پیدا میکند.
در موضوع آموزش، هرچند پایداری بهطور متناوب در نیم قرن گذشته در حال بهبود و افزایش بودهاست اما بجز دهه ۱۳۸۰ که عدد پایداری اندکی از ۵۰ درصد فزونی یافتهاست، هیچگاه وضعیت مطلوبی در این حوزه مشاهده نشدهاست. نتایج محاسبات گویای ضعف ساختاری در بخش آموزش و ضرورت تجدید نظر در برنامهریزی و سیستمهای آموزشی در کشور است.[۱۲۶]
بجز از آن دهان نگفته سخن کز نی خامه شکرین دارم
از گلستان وصال رخت ای جان جهان از چه رو قسمت ما نیست بجز خار بگو
خوشتر از کوه ندیدم، به جهان غمازی که بجز آنچه شنیده ست، روایت نکند