معنی کلمه مجله در لغت نامه دهخدا
مجلة. [ م َ ج َل ْ ل َ] ( ع اِ ) ( از «ج ل ل » ) صحیفه حکمت. ( تعریفات جرجانی ). کتاب حکمت و ادب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). صحیفه ای که در آن حکمت باشد. گویند: قراء مجلة لقمان ؛ یعنی صحیفه لقمان را خواند. و ابن الاعرابی گوید: «از اعرابیی در حالی که کراسه ای در دست داشتم پرسیدم مجله چیست جواب داد همان که در دست توست ». و اصل معنی در این ماده ، استداره و ارتفاع است. ( از اقرب الموارد ). مأخوذ از عبری «مگلت » ( نام کتاب استر و مردخای تورات ). کراسه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کراس و آن مأخوذ از «مگلتو» آرامی است. ( از غرائب اللغة العربیه تألیف الاب رفائیل نخلة الیسوعی ). و رجوع به دو ماده بعد و حشوارش شود. || هر چه باشد از کتاب بزرگ. ج ، مَجال . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
مجله. [ م َ ج َل ْ ل َ / ل ِ ] ( ع اِ ) آنچه که همچون کتاب و رساله ای از اخبار و موضوعات و مقالات مختلف هفته ای یا پانزده روزی یا ماهی و جز آن طبع کنند و انتشار دهند. ج ، مجلات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ماده قبل و بعد شود.
مجله. [ م َ ج َل ْ ل َ ] ( اِخ ) نام عید یهودیان که روز چهاردهم از آذار منعقد می گردد وآن را «بوری » نیز می نامند. ( از التفهیم ص 246 ). جهودان در عید بوری یا پوریم کتابی می خوانند که آن را به زبان عبری «مغیلا» می گویند و گویا کلمه مجله عربی به معنی صحیفه و کراسه از همین لفظ گرفته شده است. ( حاشیه التفهیم ص 246 ).و رجوع به دو ماده قبل شود.