برآوردن

معنی کلمه برآوردن در لغت نامه دهخدا

( برآوردن ) برآوردن. [ ب َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) برداشتن. ( ناظم الاطباء ). بلند کردن. ( آنندراج ). رفع. بالا بردن. بربردن. بردن به سوی بالا :
درآید از آن پشت اسبش بزیر
بگیرد درفش و برآرد دلیر.فردوسی.بدست خاطر روشن بنای مشکل را
برآوریم بچرخ و بزرّ بنگاریم.ناصرخسرو.فرود آوردی آنچش خود برآوردی
گسستی هرچه کان را خود بپیوستی.ناصرخسرو.همه بلند برآرند پس فرو فکنند
همه فراوان بدهند و باز بستانند.مسعودسعد.و هشتاد کنگره در هوا برآورد. ( قصص ). و بالای دیوار آن بهشت سیصد گز برآوردند. ( قصص ).
- برآوردن آواز ؛ برکشیدن آواز. آواز خواندن :
فروبرده مستان سر از بیهشی
برآورده آواز خنیاگران.منوچهری.ز رود آواز موزون او برآورد
غنا را رسم تقطیع او درآورد.نظامی.- بانگ برآوردن ؛ بانگ کردن و آواز خواندن :
بوی برآمیخت گل چو عنبر اشهب
بانگ برآورد مرغ با ژخ طنبور.منجیک.- || بانگ و نعره زدن. فریاد کردن :
جمله درشوریدند و بانگ برآوردند. ( تاریخ بیهقی ). و فرمود تا بانگ برآوردند و طبل بازها فروکوفتند. ( فارسنامه ابن بلخی ).
- برآوردن جوش ؛ جوش و خروش کردن :
چو گرگین شنید این برآورد جوش
بدو گفت پیش آی و بگشای گوش.فردوسی.تهمتن چو این گفتش آمد بگوش
برآورد چون شیر غرّان خروش.فردوسی.خروشی برآورد گرگین چو شیر
بدو گفت کای نامدار دلیر.فردوسی.ناگاه برآرند ز کنج تو خروشی
گردند همه جمله و بر ریش تو شاشه.( از فرهنگ اسدی ).- برآوردن حدیث ؛ عنوان کردن و گفتن آن :
پس از نام خدا و نام پاکان
برآورده حدیث دردناکان.نظامی.- برآوردن دود از چیزی یا کسی ؛ تباه کردن و سوختن و از بین بردن آن :
سوی دشت خرگاه تازیم زود
ز افغان و لاچین برآریم دود.فردوسی.- برآوردن سر از خواب ؛ بیدار شدن. از خواب برخاستن :
چنین گفت با شیده افراسیاب
که چون سر برآرد سیاوش ز خواب.فردوسی.- برآوردن سرود ؛ سرود نواختن. سرود خواندن. خواندن با آواز بلند. ( یادداشت مؤلف ) :

معنی کلمه برآوردن در فرهنگ معین

( برآوردن ) ( ~. وَ دَ ) (مص م . ) ۱ - بلند کردن ، بالا بردن . ۲ - اجابت کردن ، انجام دادن . ۳ - پروردن .

معنی کلمه برآوردن در فرهنگ عمید

( برآوردن ) ۱. بلند کردن، بالا بردن، بالا آوردن، افراختن.
۲. روا کردن.
۳. پذیرفتن و انجام دادن.
۴. پروردن.

معنی کلمه برآوردن در فرهنگ فارسی

( بر آوردن ) بر داشتن بلند کردن .

معنی کلمه برآوردن در ویکی واژه

بلند کردن، بالا بردن.
اجابت کردن، انجام دادن.
پروردن.

جملاتی از کاربرد کلمه برآوردن

استیت کالج در بر دارنده مناطق روستایی و شهری برای برآوردن خواست‌های دانشکده‌های گوناگون دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا است. استیت کالج در سال ۱۸۵۵ پیرو تأسیس دبیرستان کشاورزان پنسیلوانیا بنا نهاده شد. در ۲۹ اوت ۱۸۹۶ تبدیل به بخش شد و با گسترش دانشکده‌ها و تشکیل رسمی دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا در سال ۱۹۵۳، توسعه یافت. در سال ۱۹۷۳، استیت کالج با وضع قوانین داخلی تا سال ۱۹۷۶ دچار تغییرات گسترده‌ای شد.
ارتباط بدون خشونت بر اساس این ایده که همه انسان‌ها دارای ظرفیت برای شفقت هستند و تنها زمانی متوسل به خشونت یا رفتار آسیب زا به دیگران می‌شوند که استراتژی‌های مؤثرتر برای برآوردن نیازها را نشناسند. عادت‌های فکری و گفتاری که منجر به استفاده از خشونت (جسمی و روانی) می‌شود، از طریق فرهنگ آموخته می‌شود. نظریه ارتباط بدون خشونت این را فرض می‌گیرد که تمام رفتارهای انسانی ناشی از تلاش برای برآوردن نیازهای جهانی انسان است و این نیازها هرگز در تضاد نیست. در عوض، درگیری زمانی رخ می‌دهد که استراتژی برای برآوردن نیاز به هم برخورد می‌کند. ارتباط بدون خشونت پیشنهاد می‌کند که اگر مردم بتوانند نیازهای خود، نیازهای دیگران، و احساسات، که این نیازها را احاطه کرده، شناسایی کنند، می‌توان هماهنگی را به دست آورد.
با این حال، مسائل اساسی حل نشده برای درک کامل رفتار باتری‌های تمام جامد، به ویژه در زمینه رابط‌های الکتروشیمیایی، باقی می‌ماند. در سال‌های اخیر، نیازهای بهبود ایمنی و عملکرد با توجه به شیمی لیتیوم یونی پیشرفته ، باتری‌های حالت جامد را بسیار جذاب کرده‌است و اکنون به عنوان یک فناوری تشویق‌کننده برای برآوردن نیاز خودروهای برقی با باتری دوربرد در آینده نزدیک در نظر گرفته می‌شود.
نیست ممکن فکر زلفش را برآوردن ز دل می شود هر روز افزون، ریشه سوداست این
عشق و مستوری نباشد پای گو در دامن آور کز گریبان ملامت سر برآوردن نیارد
«سرانجام نامه‌ای به دولت عالیهٔ انگلیس نوشتم و برای کشتن ایشان درخواست پول کردم… پس از این‌که پول فرستاده شد، شبانه به خانهٔ امام جمعهٔ تهران رفتم و مقداری را به او و مقداری را هم جهت عواملش بدو دادم و گفتم: باید که وی را تکفیر کنند… فردا در همهٔ مساجد تهران روحانیون بر منبر رفته و بانگ برآوردند که: مسلمانان از دست این کافر فریاد فریاد او دولت اسلام را بر زمین زده‌است و …. سر و صدا که بالا گرفت شاه ابتدا او را عزل کرده و پس از یک هفته، فرمان قتل تنها ایرانی وطن‌پرست را امضاﺀ کرد. پس از قتل آن بزرگمرد، سوار بر اسب شدم تا واکنش مردم را در شهر ببینم. دیدم این مردم ابله فرومایه بسان شب عید یکدیگر را در آغوش کشیده و کشته شدن این کافر ملحد را به هم تبریک می‌گویند».
سر برآوردند مشتی گوشه گشته چون کمان باز در کار آر نوک ناوک کین توز را
کارل فون کلاوزویتس که ملقب به پدر مطالعات راهبردی نوین است راهبرد نظامی را «به‌کارگیری نبردها در جهت کسب پیروزی نهایی در جنگ» تعریف می‌کند. تعریفی که لیدل هارت از راهبرد نظامی ارائه می‌دهد تأکید کمتری بر نبرد دارد: «راهبرد نظامی هنر توزیع و به‌کارگیری توانایی‌های نظامی به منظور برآوردن کامل اهداف راهبرد است.»
چو گیتی گشت چون دریای سیماب دو لشکر سر برآوردند از خواب
به ناخن جوی شیر از سنگ می باید برآوردن به این بی دست و پایی طرفه کار مشکلی دارم
یکی از حوزه‌هایی که اقتصاد فرهنگی در آن حضور زیادی دارد، توسعه پایدار است. توسعه پایدار به عنوان "توسعه ای که نیازهای فعلی را در سازش با توانایی نسل‌های آینده برای برآوردن نیازهای خود پیش می‌برد …" تعریف می‌شود. فرهنگ نقش مهمی در این موضوع دارد، زیرا می‌تواند تعیین کند که چگونه مردم در حال آماده شدن برای نسل‌های آینده هستند. رضایتمندی یک موضوع اقتصادی فرهنگی است که کشورهای توسعه یافته در حال حاضر با آن روبرو هستند.
ژوزف استالین در مارس ۱۹۵۳ درگذشت. علی‌رغم پاکسازی بزرگ، بسیاری از مردم شوروی بر مرگ او دریغ خوردند. اتحاد جماهیر شوروی در زمان مرگ استالین یک کشور صنعتی و مرکز یک امپراتوری جدید بود. به هر روی هنوز در شوروی یک روند مشخص انتقال قدرت وجود نداشت، لذا مدعیان جدیدی سر برآوردند. رقبای اصلی در این نزاع گئورگی مالنکوف، ویاچسلاو مولوتف و لازار کاگانویچ بودند اما فاتح نهایی نیکیتا خروشچف در ژوئن ۱۹۵۷ بود. بدین ترتیب تحکیم قدرت رهبر جدید شوروی بیش از ۴ سال طول کشید.
بیست و سه نفر که فریاد برآوردند: «فرانسه»
خودپسندی در به روی خود برآوردن بود بیخودی پیش از سفر خود را مهیا کردن است
هر وقت کی قبض زیادت بودی، قصد خاک پیر بوالفضل کردی به سرخس خواجه بوطاهر پسر بزرگتر شیخ قدس اللّه روحه العزیز گفت روزی شیخ ما مجلس می‌گفت و آن روز در قبض بود. شیخ در میان مجلس گریان شد و جملۀ جمع گریان شدند. شیخ گفت هر وقت کی ما را قبضی باشد بخاک پیر بوالفضل حسن تمسک سازیم تا ببسط بدل گردد. ستور زین کنید، اسب شیخ بیاوردند و شیخ ما برنشست و جمع باوی برفتند، چون به صحرا شدند شیخ خوش گشت و وقت به بسط بدل شد و شیخ را سخن می‌رفت و جمع به یکبار نعره و فریاد برآوردند. چون به سرخس رسیدند و از قوّال درخواست:
محال است از محیط خودنمایی سر برآوردن کدامین عکس را دیدی که از آیینه برگردد؟
من که نتوانم گلیم خود برآوردن ز آب دیگری را از رفیقان دستگیری چون کنم؟
ز زیر آب گهر آن قدر برآوردند که بر مراد دل خویش کامران برخاست