بالغ

معنی کلمه بالغ در لغت نامه دهخدا

بالغ. [ ل ِ ] ( ع ص ) رسا. کافی. بسنده. وافی. مشبع. رسنده : «و ما هو ببالغه ». ( قرآن 13/14 ) و نیست او رسنده به آن. «لم تکونوا بالغیه الا بشق الانفس ». ( قرآن 7/16 ). نباشید رسنده آن مگر به تعب نفس ها. «یا ایها الذین آمنوا لاتقتلوا الصیدو انتم حرم و من قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ماقتل من النعم یحکم به ذوا عدل منکم هدیاً بالغ الکعبة اوکفارة طعام مساکین...». ( قرآن 95/5 )؛ ای کسانی که گرویدید، مکشید صید را آنگاه که محرم باشید، و کسی که کشت آنرا از شما از روی عمد، پس جزائی است مثل آنچه را کشت از شتر و گاو و گوسفند، که حکم کنند بدان دوصاحب عدالت از شما قربانی رسنده کعبه یا کفاره است طعام مسکینان. || اندازه. ( فرهنگ نظام ).
- بالغاً مابلغ ؛ به هر قیمتی که تمام شود. بهرجا که رسد : و علی هذا المثال حکم سائر الاعدادمن العشرات و المئات والآلاف و مازاد بالغاً مابلغ. ( از رسائل اخوان الصفا ). دیه بنده بهایش بود بالغاً مابلغ، و مذهب ابوحنیفه... ( تفسیر ابوالفتوح ج 1 ص 274 ).
- بالغ بر... ؛ رسنده و اندازه. ( فرهنگ نظام ):در حمله فلان بالغ بر دوهزار لشکر بود. ( فرهنگ نظام ). بالغ بر فلان مبلغ؛ به اندازه فلان مبلغ.
- بالغ دولت ؛ آنکه دولت و بخت کامل و مساعد دارد. بدولت برآمده :
فریدون بود طفلی گاوپرورد
تو بالغدولتی هم شیر و هم مرد.نظامی.- بالغکلام ؛ آنکه در سخن کامل باشد. صاحب آنندراج شاهد ذیل را از نورالدین ظهوری آورده است :
بالغکلامان مدرسه سخن
طفلان مکتب زبان دانیش.
- بالغنظر؛ دارای نظر کامل. آنکه به امعان نظر بنگرد. ( آنندراج ). مرد کامل. ( انجمن آرای ناصری ) :
ای چارده ساله قرةالعین
بالغنظر علوم کونین.نظامی.نیست صائب را خبر زافسانه عشق مجاز
دیده بالغنظر بر ابجد طفلانه نیست.صائب.با او همه کس زاده خود نیز نسنجد
میزان چو تمیز آمده بالغنظران را.واله هروی ( از آنندراج ).و آن بالغنظران را دلیل قوی به ذات حکیم علی الاطلاق است. ( ریحانة الافکار ).
- یمین بالغ ؛ یمین مؤکد. سوگند مؤکد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
|| نافذ. ( از تاج العروس ) : ان اﷲ بالغ امره قدجعل اﷲ لکل شی قدراً ( قرآن 2/65 )؛ خدا رساننده امر است بتحقیق که گردانیده است خداوند برای هر چیزی اندازه ای. || چیز نیکو و رسیده. شی بالغ. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ). رسیده. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || جوان بحد مردی رسیده. ( آنندراج ). کسی که بحد مردی رسیده. در عربی لفظ مذکور مخصوص ذکور است و در فارسی برای اناث هم استعمال میشود. ( فرهنگ نظام ). خواب دیده. حالم. بحد بلوغ رسیده. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). بجای زنان رسیده. بجای مردان رسیده.( مهذب الاسماء ). پسری رسیده. دختری رسیده. و بالغ درنعت زنان نیز آرند: جاریة بالغة. ( از تاج العروس ). دختر بحد بلوغ رسیده. ( ناظم الاطباء ). کبیر. رسیده. ( برهان قاطع ). مُکَلَّف. بحد تکلیف رسیده. ( از تاج العروس ). رسیده بمردی. مُدرِک. خود را شناخته. رشید. جوان. ( ناظم الاطباء ). غلام و جاریه بالغ گویند برای مدرک. ( از اقرب الموارد ) :

معنی کلمه بالغ در فرهنگ معین

(لَ ) (اِ. ): نک پالغ .
(لِ ) [ ع . ] (ق . ) افزون ، بیش .
( ~. ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - به حد بلوغ رسیده . ۲ - رسا.

معنی کلمه بالغ در فرهنگ عمید

۱. کسی که به حد بلوغ رسیده.
۲. [قدیمی] رسنده، رسا، رسیده.
پیالۀ شراب از جنس شاخ گاو، کرگدن، یا استخوان فیل: با چنگ سغدیانه و با بالغ و کتاب / آمد به خان چاکر خود خواجه با صواب (عماره: شاعران بی دیوان: ۳۵۲ ).

معنی کلمه بالغ در فرهنگ فارسی

رسنده، رسیده، رسا
( اسم ) شاخ گاو یا کرگدن یا چوب میان تهی که در آن شراب خورند پیمان. شراب.
بترکی سمک است

معنی کلمه بالغ در فرهنگستان زبان و ادب

{pubescent} [روان شناسی] ویژگی فردی که در ابتدای مرحلۀ بلوغ به سر می برد

معنی کلمه بالغ در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کسی که به سن بلوغ رسیده باشد بالغ است و علامات آن احتلام و انزال است در مرد و احتلام و حیض و حمل است در زن و بدون این علامات مرد در سن ۱۵ سالگی و زن در ۹ سال بالغ است،
بالغ از نظر صوفیان کسی است که او را چهار صفت باشد اقوال، افعال، معارف و اخلاق حمیده
منبع
سیدجعفرسجادی،فرهنگ معارف اسلامی،ج۱،ص۳۷۹ رده های این صفحه : تکلیف | فقه
[ویکی الکتاب] معنی بَالِغَ: رسیده
معنی غُلَامٌ: جوان - نوجوان -جوانی که شاربش (سبیلش) تازه روئیده باشد (هم جوان نابالغ را شامل میشود و هم بالغ )
معنی غُلَامَیْنِ: دونوجوان - دو جوان (غلام یعنی جوانی که شاربش (سبیلش) تازه روئیده باشد وهم جوان نابالغ را شامل میشود و هم بالغ )
معنی مَحِیضِ: عادت ماهیانه زنان - حیض- قائدگی (چرخهٔ قاعدگی یا سیکل قاعدگی در واقع تغییرات فیزیولوژیکی است که در زنان بارور جهت تولیدمثل جنسی رخ می دهد و هر ماه یک تخمک بالغ شده و آمادهٔ تشکیل جنین می شود. در این مدت به تدریج بافت رحم نیز آمادهٔ نگهداری جنین می شو...
ریشه کلمه:
بلغ (۷۷ بار)

معنی کلمه بالغ در ویکی واژه

maggiorenne
adulto
افزون، بیش.
به حد بلوغ رسیده.
رسا.
: نک پالغ.

جملاتی از کاربرد کلمه بالغ

آنها که نظرباز به نو خط پسرانند بی چشم بداز جمله بالغ نظرانند
از شراب شب نشینان در خمار هات کأسا یا حبیبی بالغدات
۹–۱۷. حرمت ابدی اگر فاعل لواط‌کار، نابالغ باشد برای ازدواج پدر او با کسان یادشده برقرار می‌شود.
در بالغین ۱۲٫۵ تا ۲۵ میلی‌گرم از راه عضلانی، زیرجلدی یا وریدی تجویز می‌شود.
میزان بی‌سوادی در ایران در سال ۱۳۶۴ بالغ بر ۴۹ درصد بوده‌است و ۱۲ میلیون نفر بی‌سوادان ایران، ۱٫۳ درصد کل بی‌سوادان جهان را تشکیل داده‌اند.
شیث از همسرش یک پسر و یافث از همسرش صاحب یک دختر گردید؛ و خداوند دستور داد به آدم زمانی که آن‌ها بالغ شدند آن‌ها را به عقد یکدیگر درآورد. پس این‌چنین بود که نسل آدم بر روی زمین گسترده گردید.
و در تکبیر مبالغت نکند، چنان که واوی پس از الله پدید آید یا الفی از پس بای اکبر تا چنان شود که گویی اکبار می گوید این همه کارها موسوسان و جاهلان باشد، بل چنان که بیرون نماز این کلمه بگوید بی تکلف و مبالغه، در نماز همچنان گوید.
استان سوردلوفسک با جمعیتی بالغ بر ۴٬۲۹۷٬۷۴۷ نفر پرجمعیت‌ترین استان آسیایی روسیه به‌شمار می‌رود.
فُؤادٍ غابَ یا سلمایَ عَنِیّ فإذ یَاتِیک أحسِن بالغَریبِ
بر پایه نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن که در سال ۲۰۰۲ توسط دولت تانزانیا انجام شد جمعیت این استان بالغ بر ۷۹۱٬۳۰۶ نفر اعلام شده است.
به جان مضایقتی نیست چون درافتادم تو هم مبالغتی کن اگر درین بندی
زنهار مبالغت مکن در هر باب در مذهب صاحب خرد این نیست صواب
این بیماری با شدت‌های مختلفی بروز می‌کند و از نوزادان تا بالغ‌ها را درگیر می‌کند. انواع این بیماری را بر حسب سنِ شروع علائم یا بیشترین میزان دستیابی به تکامل حرکتی بر حسب نشانگرهای آن، به ۳ تا ۵ نوع تقسیم می‌کنند.
گفتی:سگ منست فلان، محترم شدم هرگز چنین مبالغه در مدح ما نرفت
مردم بالغ نظر چشم از جهان پوشیده اند می برد اطفال را از جا تماشای غریب
در مورد نوجوانان، پیشنهاد می‌شود که برای تشخیص و طبقه‌بندی پرفشاری خون یا پیش پرفشاری خون از معیارهای مربوط به افراد بالغ استفاده شود.
چون طایران آشیان گم کرده و مرغان بیضه به ماران سپرده به مویه و افغان جواب دادند که این درختان سایه التفات یاران است که برسر دوستداران چتر گسترده ترا که در این ساحت غمخواری نیست، و ما را پرستاری نه چگونه در شمار نیک بختان و مربع نشین سایه درختان باشیم؟ گفتم نه آخر سفارش شما را به سرکار خداوندگار خود میرزا کرده ام و ملزومات مبالغه به جای آورده، فرد:
پس از انقلاب اسلامی طی برنامه پنج ساله اول و دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تعداد دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی از ۱۰۲ واحد در سال ۱۳۶۷، به ۲۷۰ واحد در سال ۱۳۷۷ افزایش یافت. این توسعه کمی دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی تاکنون تداوم یافته است و امروزه، بالغ بر ۲۷۰۰ دانشگاه و مرکز آموزش عالی دولتی وجود دارد. دانشگاه آزاد اسلامی هم به عنوان بزرگ‌ترین مرکز آموزش عالی کشور با ایجاد بیش از ۴۰۰ واحد در محروم‌ترین نقاط کشور نقش تعیین‌کننده‌های در توسعه آموزش عالی ایران بعد از انقلاب، داشته است.
گه رضا و سَخَط‌ گر کند مبالغتی ظلام نور شود در جهان و نور ظلام
جمعیت این استان در سال ۲۰۰۸ بالغ بر ۳۵۹,۰۰۰ نفر برآورد شده است .