هم چشم

معنی کلمه هم چشم در لغت نامه دهخدا

هم چشم. [ هََ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) برابر و مقابل و رقیب. ( آنندراج ) : آزادخان از فرقه غلزه ای و هم چشم با فرقه ابدالی بود. ( مجمل التواریخ گلستانه ).

معنی کلمه هم چشم در فرهنگ معین

( ~. چَ ) (ص . ) رقیب .

معنی کلمه هم چشم در فرهنگ عمید

کسی که با دیگری در کاری رقابت کند، رقیب، حریف.

معنی کلمه هم چشم در فرهنگ فارسی

رقیب، حریف، رقابت باکسی درکاری کردن

معنی کلمه هم چشم در ویکی واژه

رقیب.

جملاتی از کاربرد کلمه هم چشم

شاعران رمی آزادانه هر کاری که دلشان می‌خواست با اساطیر سنتی می‌کردند و مجسمه‌سازان و نقاشان رمی، با یونان و مشرق زمین رقابت و چشم و هم چشمی کرده و از روی الگوهای نمونه خدایان که از قرون دوم و سوم قبل از میلاد، به‌طور سنتی مشخص و تثبیت شده بود، تقلید و الگوبرداری می‌کردند. صحنه‌های افسانه‌ای از حماسه‌ها و تراژدی‌های یونانی به همان ترتیب بازسازی می‌شد. بنابراین در رابطه با تبیین و تعریف آنچه واقعاً متعلق به علم الاساطیر رومی است، با مشکلات زیادی مواجه هستیم و فقط همین اواخر بود که برخی پژوهشگران قانع و راضی شدند که اعلام کنند هیچگونه علم الاساطیر اصیل ملی در رم وجود نداشته‌است و کشورگشایان رومی فقط ابداعات و ثمره نبوغ اقوامی را که تحت سلطه خود در می‌آوردند، ضبط کرده و به خود اختصاص می‌دادند.
از جواهر سرمه الماس روشن گشته است کی به مرهم چشم می سازد سیه ناسور من؟
فلک هرگز نشد اهلی بمن یار مرا هم چشم یاری از فلک نیست
قطره بودم سر هم چشمی بحرم می‌بود نظر از خویش چو بستم رهِ دریا دیدم
پیشرفت روش‌های واقعی برای چگونگی کشف فرصت‌ها که به ما اجازهٔ پیشروی در استانداردها را می‌دهد که یکی از اهداف طراحی‌های محیطی و معمارانه در سال‌های ۱۹۷۰ – ۱۹۶۰ بوده اما هنوز مشکلات بسیاری در این فرایند وجود دارد که باعث شده این تجهیزات در طرحی چندان هم چشمگیر و بزرگ نباشد. اکنون با ترکیب بیشتر ابزاری متأثر برهم و شروط متعدد و تجدید نظر در مورد سیستم طبیعی، انقلاب جدید ی در باب این روش‌ها به وجود آمده که چاره ناپذیر به نظر می‌رسد.
چون آب دهم چشم خود از چشمه کوثر؟ من کز دل و جان تشنه دیدار تو باشم
در کار صبر بند تو چون مردان هم چشم و گوش را و هم اعضا را
بی جرم غیرت می‌کند ور نیز جرمی کرده ام هم چشم دارم کز کرم بردارد آن اکراه را
یکدم از خون نمی شود خالی بی تو هم چشم ماست ساغر ما
هم چشمی و هم چشم چراغ همه یی ایچشم و چراغ همه، کس بیتو مباد
رنجیده ز هم چشمی داغم گل خورشید کاندود به صد قیر رخ رونق کارم
هم شاخ ارغوانرا ، لعل تو خون گشاده هم چشم نرگسانرا، جزع تو خواب بسته