آشوربانیپال
معنی کلمه آشوربانیپال در دانشنامه آزاد فارسی
(یا: آسور بانی پال) آخرین پادشاه بزرگ آشور (۶۶۹ـ۶۳۳پ م) و پسر و جانشین اِسَرحَدون. در دوران سلطنتش چند شورش علیه وی درگرفت، ازجمله درخلال نبرد با عیلامیان و کلدانیان و شورشی که برادرش، حاکم بابل، سرکردگی کرد و آشور بانی پال در فرونشاندن آن دچار زحمت فراوان شد و در نهایت به تلافی آن بابل را تصرف کرد و بسیاری از بابلیان را کشت (۶۴۸پ م). عیلام را مغلوب خود کرد و به غارت شوش پرداخت. در دوران سلطنت وی آشور به اوج شکوه و جلال رسید. دوستدار علم و دانش بود و طی کاوش های باستان شناختی در نینوا ۲۲هزار لوح گلی از کتابخانۀ وی به دست آمده که بزرگ ترین گنجینۀ علم و دانش در بین النهرین باستان بود. اگرچه پس از مرگ وی دو تن از پسرانش نیز مدتی کوتاه فرمانروایی آشور را به دست گرفتند، عهد وی را باید آخرین دوران عظمت و امپراتوری اش دانست. چند سال پس از مرگ وی آشور در برابر مادها و ایرانیان از پا درآمد. از عوامل مؤثر در فروپاشی آشور هزینه های گزافی بود که وی برای حفظ کشور صرف جنگ ها می کرد. برخی وی را با سارداناپالوسدر منابع یونانی و اَسنَفِّر یا اُسنَفِّردر تورات یکی دانسته اند.
معنی کلمه آشوربانیپال در ویکی واژه
آخرین پادشاه مقتدر آشور از سال ۶۶۹ تا ۶۲۵ که جانشین پدرش اسرحدون شد.
جملاتی از کاربرد کلمه آشوربانیپال
یک کتیبهٔ سلطنتی آشوری میگوید که چگونه پادشاه لیدیه، ژیگس[یادداشت ۱۲] از آشور، یکی از خدایان آشوریها رؤیاهایی دریافت کرد. خوابها به او میگفتند که هنگامی که ژیگس تسلیم و مطیع آشوربانیپال شود، او دشمنانش را شکست خواهد داد. ژیگس پس از این که سفرایی برای اعلام تسلیم خود به آشور فرستاد، توانست دشمنان کیمری خود را شکست دهد، اما هنگامی که از یکی از شورشیان مصری حمایت کرد، کشورش به تصرف کیلیکیها درآمد.
بهگفتهٔ یک روایت آرامی متأخرتر که روی یک پاپیروس نوشته شدهاست، شمش-شوم-اوکین بهطور رسمی نامهای به آشوربانیپال نوشت و اعلان جنگ کرد. وی در این نامه ادعا کرد که برادرش فقط حکمران نینوا و مطیع و تابع اوست و این اوست که جانشین فرمانفرمایان بینالنهرین – که امپراتوریشان از ایران تا دریای مدیترانه و از قفقاز تا عربستان و شمال آفریقا گستردهاست – میباشد.
دیاکونوف آشورشناس روسی دراینباره در کتاب تاریخ ماد میگوید که با این شورش گسترده، امپراتوری آشور وارد خطیرترین بحران سیاسی تاریخ خود شد. خود آشوربانیپال گویا از این وضع به حیرت افتاده و شوکه شده بودهاست، چون در کتیبه چنین شرح میدهد:
تعدادی از نامههایی که گمان میرود منشا آن بابل باشد و مربوط به سالهای آخر سلطنت اسرحدون یا سالهای اول آشوربانیپال است، تعمیر مجسمههای تعدادی از خدایان را که ظاهراً در این شهر پرستش میشدند، از جمله اراگال و همچنین اوراش، بلت-ایکالی، شاراهیتو، زابابا و لوگال-مارادا توصیف میکند. چکیده نیپور که به واسطه رونوشتهای بابلی نو شناخته میشود، بیان میکند که در این شهر، اراگال در «صحن بیرونی در گرزه» و در معبد نرگال پرستش میشد. کتیبهای از نبونعید متعلق به اصطلاحا استوانه ایگیکالاما اراگال را به عنوان «قویترین در میان خدایان» توصیف و او را به عنوان یکی از خدایان معرفی میکند که پادشاهی را به او اعطا کردند.
در ۶۷۱ پیش از میلاد اسرحدون به جنگ تهارقا فرعون مصر رفت. بخشی از سپاهیانش در صور بر او شوریدند. اسرحدون با مانده سپاه به سوی جنوب رفت و آنگاه از صحرای سینا گذشت. او در تابستان ممفیس را گرفت و تهارقا به مصر علیا گریخت. اینچنین اسرحدون با غنیمتهای فراوانی که از تاراج شهرهای دلتای نیل به دست آوردهبود به آشور بازگشت. البته چندی پس از آن که فرعون به سرزمینش بازگشت، مصر بر آشوریان شورید. اسرحدون سالار خود شانبوشو را به دره نیل فرستاد تا شورش را بخواباند. در ۶۶۹ پیش از میلاد او خود راهی مصر شد ولی در راه در حران در پاییز همانسال به ناگاه مرد. پس از اسرحدون پسرانش آشوربانیپال پادشاه آشور و شمش شوم اوکین پادشاه بابل گشتند.
شکست آخسری تناقضات داخلی ماننا را شدیدتر ساخت. در متن آشوربانیپال آمده است که در سرزمین ماننا قیام مردم کشور آغاز شد آخسری را کشتند و نعش او را در کوچه افکندند و تقریباً تمام افراد خاندانش را نابود کردند. او آلکی پسر آخسری که زنده مانده بود بیدرنگ ولیعهد خود اریسینی را به نزد پادشاه آشور فرستاد و علیه قوم خود از او کمک خواست.