بانگ. ( اِ ) فریاد. آواز بلند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). صوت. آوا. صیحة. ( ترجمان القرآن ). صراخ ، هیاهو. صیاح ، نعره. غو. ( فرهنگ اسدی ). بان. ( فرهنگ اسدی ). نداء. ضاًضاً. ضجه. قبع. صرخ. زمجره. صرخه. صفار. نشده. ( منتهی الارب ). خروش. مجازاً در مطلق صدا و آواز استعمال میشود. ( فرهنگ نظام ). آواز و فریاد بلند. ( ناظم الاطباء ) : بانک زله کر خواهد کرد گوش ویچ ناساید بگرما از خروش.رودکی.پس تبیری دید نزدیک درخت هرگهی بانگی بجستی تند و سخت.رودکی.دمنه را گفتا که تا این بانگ چیست با نهیب و سهم این آوای کیست ؟رودکی.چون کشف انبوه غوغایی بدید بانگ وژخ مردمان خشم آورید.رودکی.خوشا نبید غارجی با دوستان یکدله گیتی به آرام اندرون ، مجلس به بانگ و ولوله.شاکر بخاری.شد از لشکرش بانگ تا آسمان برفتند گردان ایران دمان.فردوسی.بدین اندرون بود اسفندیار که بانگ پدرش آمد از کوهسار.فردوسی.نیامد همی بانگ شهزادگان مگر کشته شد شاه آزادگان.فردوسی.بپرسید از ایشان که شبگیر هور شنید ایچ کس بانگ نعل ستور.فردوسی.برآمد خروشیدن گاودم جهان شد پر از بانگ رویینه خم.فردوسی.به شهر اندرون بانگ و فریاد خاست بهر برزنی آتش و باد خاست.فردوسی.تو چه پنداریا که من ملخم که بترسم ز بانگ سینی و تشت ؟خسروی.از تک اسپ و بانگ نعره مرد کوه پرنوف شد هوا پرگرد.عسجدی.بانگ جوشیدن می باشدمان ناله بربط و طنبور و رباب.منوچهری.شاد باشید که جشن مهرگان آمد بانگ و آوای درای کاروان آمد.منوچهری.به هریک چنان ساخته بانگ تیز کز او پیل و اسب اوفتد در گریز.اسدی.خفته را ببانگی بیدار نتوان کرد. ( قابوسنامه فصل 23 ). پیش نایند همی هیچ مگر کز دور بانگ دارند همی چون سگ کهدانی.ناصرخسرو.وزپس آنکه منادیت شنودم زدلم گرنه بیهوشم بانگ عدویت چون شنوم.ناصرخسرو.نان همی جوید کسی کو میزند دست بر منبر به بانگ مشغله.
معنی کلمه بانگ در فرهنگ معین
( اِ. ) آواز بلند، فریاد.
معنی کلمه بانگ در فرهنگ عمید
۱. آواز. ۲. فریاد. * بانگ زدن: (مصدر لازم ) ۱. فریاد زدن. ۲. آواز برآوردن. ۳. خواندن یا راندن کسی از روی خشم و غضب. * بانگ نماز: اذان.
معنی کلمه بانگ در فرهنگ فارسی
آواز، فریاد، بان هم گفته شده ( اسم ) آواز بلند فریاد. یا بانگ روارو. ۱ - بانگی که در پیشاپیش شاهان و امیران بهنگام سواری و رفتن بجایی زنند . ۲ - دم صور نفخ صور. یا بانگ نماز. اذان . حبل البان را گویند که او را در دوا ها بکار برند
بانگ ( به انگلیسی: bong ) یا چلیم یک ابزار برای استعمال تنباکو ویا شاه دانه است.
معنی کلمه بانگ در ویکی واژه
آواز بلند، فریاد.
جملاتی از کاربرد کلمه بانگ
در وزن ۶۶ کیلوگرم رقابتهای قهرمانی آسیا ۲۰۱۰ افشین بیابانگرد پس دو پیروزی مقابل حریفانی از ازبکستان و کره شمالی در دور نیمهنهایی مقابل حریفی از کره جنوبی شکست خورد و در رقابت برای کسب جایگاه سوم نیز با نتایج ۴–۰، ۲–۰ و ۰–۲ مغلوب پنگفی یان از چین شد و پنجم شد.
در ۹ ژوئن ۲۰۲۳، تیم باشگاه فوتبال یونیون سن ژیلواز از لیگ برتر فوتبال بلژیک، عقد قرارداد با کابانگو تا سال ۲۰۲۶ را تأیید کرد.
اعراب دوران بنی امیه، در حفظ نژاد خود میکوشیدند و به غیر عرب و موالی، زن نمیدادند. حتی شدت تعصب امویان به حدی بود که به نوشته مسعودی، امویان خلافت را بر پسر کنیز (غیر عرب) حرام میدانستند؛ زیرا مایل نبودند کنیززادگان، عهدهدار خلافت شود. خواری و خفت موالی در عصر امویان تا آنجا بود که به گزارش مطهر بن مقدسی، حاکمی چون حجاج نیز، نتوانست سعید بن جبیر را که از برجستگان تابعین بود، به مسند قضاوت بنشاند، چرا که مردم کوفه بانگ برآوردند که جز عرب کسی برای قضا شایسته نیست. گرفتن جزیه از نومسلمانان، فرستادن موالی به میدانهای جنگ بدون پرداخت حقوق و مسائلی همانند این، از جمله رفتارهای تحقیرآمیز امویان با موالی بود.
آبشار بان گیوک دیتیان نامی است برای دو آبشار در رودخانه کوای سون که در مرز بینالمللی چین و ویتنام قرار دارند. بهطور خاص بین تپههای کارست شهرستان داکسین، گوانگشی و منطقه ترانگ خان، استان کائو بانگ واقع شدهاست. آبشارها در ۲۷۲ کیلومتر (۱۶۹ مایل) شمال هانوی قرار دارند.
در بهمن ماه سال ۱۳۹۸ کتاب «بانگ آزادی» خاطرات شفاهی احمدعلی راغب، آهنگساز سرودها و ترانههای معروف انقلاب به قلم محسن صفاییفرد از طرف انتشارات راه یار وابسته به دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب منتشر شد.
گر ترا عشقست یک ذره درای تا درین ره بشنوی بانگ درای
میراسماعیل صدقیآسا سالها به بیماری سرطان مبتلا بود و با آن دست و پنجه نرم میکرد و سرانجام در شبانگاه ۷ فروردین ۹۶– ۲۷ مارس۲۰۱۷ در سن ۶۷ سالگی در آلمان درگذشت.
بنشان خروش زیور و بنشین به بانگ در کز بس خروش زارتر از زیور آیمت
بیشتر مرز جنوبی این کشور را شاخههای رود کنگو تشکیل دادهاند. رودخانه مبومو در شرق با رودخانه اوئله ادغام میشود و رود اوبانگی را تشکیل میدهد که بخشی از مرز جنوبی جمهوری آفریقای مرکزی را تشکیل میدهد.
ور عدل تو بر فلک زند بانگی مهتاب کند ز بیم کتانی
آن بانگ چنگ را چو هوا هر طرف بری و آن سوز قهر را تو گوا چون دخان شوی
و گفت: اگر جبریل در آسمان بانگ کند که چون شما نبوده و نباشد شما او را بقول صادق دارید و لیکن از مکر خدا ایمن میباشید و از آفت نفس خویش و از عمل شیطان.
بانگ زد کی رو سیاهان عنود زد گریبان چاک و رخساره شخود
بانگ بر سلسله عالم زن سلک این سلسله را بر هم زن
به توحید ار گشاید چشم جانت برآرد بانگ سبحانی زبانت
تغافل کند خامه ام تن زده که بی بانگ خر نیست این خرکده
حیص بیص در ۱۹ ژانویه ۱۱۷۹م/ شبانگاه ۶ شعبان ۵۷۴ق در بغداد درگذشت.
یک افق کیهانشناسی معیاری از حداکثر فاصلهای است که میتواند اطلاعاتی ار آنجا به ناظر برسد. این محدودیت مشاهدهشده ناشی از ویژگیهای مختلف نسبیت عام، جهان در حال انبساط و کیهانشناسی مهبانگ است. افقهای کیهانشناسی اندازه و مقیاس جهان قابل مشاهده را مشخص میکنند.
که ناگه درافتد ز بالا به زیر از آن غرش گوش بانگ نفیر
سه سال بعد، در سال ۱۹۴۱ داستان دیگری با عنوان شبانگاه، به مجله داستان علمی - تخیلی حیرتآور فروخت که در آن زمان برترین مجله در این عرصه بود. مجله داستان علمی - تخیلی حیرتآور برای هر کلمه یک سنت پرداخت میکرد. آسیموف در مورد این داستان چنین میگوید: "پس برای یک داستان ۱۲هزار کلمهای ۱۲۰ دلار باید میگرفتم ولی وقتی چک ۱۵۰ دلاری دریافت کردم گمان کردم اشتباه شده و پس از تماس با سردبیر دریافتم که او آنقدر از داستان خوشش آمده که یک چهارم سنت برای هر کلمه، فوقالعاده پرداخت کردهاست."