معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 307
- دموگرافی
- باب سفید
- ام معاذ
- تجنب
- گنج روستا
- ریودژانیرو
- نهید
- صعبی
- سبتا
- ترشی انداختن
- افیونی چیزی شد
- دستک زنان
- بیفشاندن
- بنه حاج سیدغریب
- یل اوبار
- بنه حاجات
- بنه حمید
- بنه درویشان
- بنه عظیم
- بنه علی دوست
- زه مکان
- بنه علی یاری
- بنه قربان
- بنه ملااحمد
- حاکم کردن
- بنه ملاعلی
- شاهیده
- ام موسی
- سال طبیعی
- سال مجاعه
- سال هجری شمسی
- سال یوبیل
- تلف شدن
- راتلین
- راتنوو
- راتیسبون
- راجور
- راجیر
- چرب زبانی کردن
- راجین
- رادکی
- توابع کجور
- توات
- توار
- تواریخ ایام
- تواریخیان
- تواضع کردن
- پیروزه ایوان
- پیروزه تاج
- پیروزه طشت
- پیروزه قبا
- پیروزه پنگان
- پیروزه چرخ
- پیروزه چشم
- پیروزه گرد
- پر جوانی
- قدم بازپس گرفت
- جریری
- تجاوز کاری
- عشوه دان
- عشوه زنی
- عشوه ساختن
- عصا زدن
- عصاره کشیدن
- خردلی
- اصلی کش
- اصنام چین
- اصول دار
- الفت دادن
- صوفیان
- اسبرن
- بالا نشینی
- برتراسک
- بیش دانی
- کوثر گوار
- عابر سبیل
- غوکان
- خوگری
- سیر اهنگ
- بعل
- فارسیجان
- پیراسته شدن
- فارط
- مسومین
- فارناک
- بزازستان
- پل سروش
- اراستنی
- پل سلطان
- پل شوشتر
- سبک خوار
- پل عطا
- پل فردوس
- پل فلاورجان
- سرپاسبان
- پل فیروزی
- پل لاغور
- پل لوه
- عمل داری
- حلبس
- عمل سنج
- اسنستان
- عمل فرما
- عمل نامه
- عملاق
- مسجد ساروتقی
- خسران زده
- سم شناس
- سماءالدوله
- سمائی
- سماح
- سماخون
- سماطین
- سماع کردن
- سماعت
- اصحاب نظام
- شدقم
- شدنگاه
- شدوان
- شدیده
- شذا
- شذر
- شذرات
- شر کسی
- سنگ ازمون
- سنگ ازما
- سنگ استان
- سنگ اسیا
- سنگ باران کردن
- درائی و دوزائی
- کردی خوردی
- سنگ بر دل نهاد
- سنگ بر سبو زدن
- تیمار کردن
- غنده بر
- غنچه زار
- غنچه غنچه شدن
- توانگر همت
- غنی اباد
- غنیمت داشتن
- غنیمت یافتن
- علی منصوری
- علی مهدی
- علی میرزا
- علی نجار
- علی نسابه
- علی پاشا
- علی پیام
- علی چشمی
- نا کندن
- نا کوبیده
- نا گذران
- نا گذشتنی
- نا گرفتنی
- نا گریخته
- نا گریانی
- نا گریستن
- نا گریسته
- ته کردن
- ته گرفتن
- تهاتری
- تهانه
- تهانو
- تهتان
- تهجر
- تهدم
- علی دقیقی
- علی دورقی
- علی ذوالفقار
- علی رسولی
- علی رشتی
- علی رمضان
- علی روزافزون
- علی روشن
- حروف یا خط
- حرکات نفسانی
- در شکستگی
- در صورتی
- در طلبی
- در فتادن
- در فراز
- در قدر
- در قهستان
- نوازش نامه
- نوازشگری
- نوازن
- نواسازی
- نواسنجی
- نواش
- نواصر
- نواظر
- تیمار سوز
- تیمار کشیدن
- تیمور بالا
- سهوه
- سهی سرو
- سهی قامت
- سوئت
- سوابی
- منجق