پل سلطان

شدند جمله گریزان ز لشکر سلطان بر آن صفت که ‌گریزان سود زگرک غَنَم

تو سرمستی و من مخمور طبیبی تو و من رنجور تو سلطان خراباتی و من رند گدای تو

چو سلطان مشرق برآمد به گاه ز یاقوت بر سر نهاده کلاه

پیش سلطان عاقبت محمود که شه تختگاه غزنین بود

سلطان ملک عشق حسین آنکه جبریل دربان خاص بارگه آن جناب بود

که چون سلطان معزالدین ملکشاه نباشد در جهان صاحب قِرانی

کدام حصن ز هند او حصار خواست گرفت که نه به دولت سلطان برو شدی زندان

زنده یاد عباس سلطانی | وارد بوند / سروان پدر ساموئل جانستون کلیتون

حسین خیرخواه با نام واقعی حسین سلطانی (زاده ۱۲۸۸ – درگذشته ۳۰ بهمن ۱۳۴۱) بازیگر و کارگردان تئاتر پیشروی ایران بود.

کرد حاصل به قربت سلطان رتبت خسروی و سلطانی

اسماعیل خویی از اعضای هیئت مؤسّس کانون نویسندگان ایران است و دو دوره نیز عضو هیئت دبیران کانون بوده است. او که در کنار دیگر آزاداندیشان هم‌فکر خویش در مرکز جنبش روشنفکری ایران بود پس از اعدام دوستش سعید سلطان‌پور در سال ۱۳۶۰ پنهانی زندگی می‌کرد و پس از چندی از ایران مهاجرت کرد. اسماعیل خویی از سال ۱۳۶۳ در لندن می‌زیست.

سلطان را بگوى كه كندرى گفت : من خجسته خدمتى و مبارك قتلى كه از خدمت ملازمت درگاهشما مرا بود از صحبت شما دنيا و آخرت .

توانگری و بزرگی و کام دل بجهان نکرد حاصل کس جز بخدمت سلطان

درویش فریدون شد هم‌کیسه‌ی قارون شد همکاسه‌ی سلطان شد تا باد چنین بادا

مهرماه سلطان (به (به ترکی استانبولی: Mihrimah Sultan)؛ زادهٔ پاییز ۱۵۲۲ استانبول–درگذشته ۲۵ ژانویه ۱۵۷۸ استانبول) دختر سلیمان یکم و خرم سلطان بود. نام او خوانشی از مهروماه یا مهری‌ ماه (به‌معنی: خورشید و ماه) است. مهرماه سلطان قدرتمندترین و پرنفوذترین شاهدخت امپراتوری عثمانی بود که به دوره سلطنت زنان معروف شد.

سلطان محمد فاتح وارد کلیسای ایاصوفیه می‌شود و در دیدار با مسیحیان شهر به آن‌ها آزادی کامل در اجرای مراسم دینی می‌دهد و به آن‌ها اطمینان می‌دهد که کسی به آن‌ها تعرض نخواهد کرد.