در شکستگی

معنی کلمه در شکستگی در لغت نامه دهخدا

درشکستگی. [ دَ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) زیان. نقصان.کاست. کمی. || ورشکستگی. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه در شکستگی در فرهنگ فارسی

زیان نقصان کاست کمی ورشکستگی

جملاتی از کاربرد کلمه در شکستگی

جماعتی به کمر همچو نی سزاوارند که در شکستگی خویشتن شکر بخشند
استخوان بازو معادل استخوان ران (فمور) در اندام تحتانی می‌باشد. از ویژگی‌های منحصر بفرد استخوان بازو، داشتن دو گردن (جراحی و آناتومیکی) است. بلندترین و بزرگ‌ترین استخوان اندام فوقانی است. شکستگی گردن جراحی استخوان بازو شایع است، اما شکستگی گردن آناتومیکی زیاد شایع نیست. در شکستگی گردن جراحی، ممکن است عصب آگزیلاری آسیب ببیند و مفصل شانه دچار خشکی یا جمود شود.
اهمیت استخوان ناوی در شکستگی‌های این استخوان است که می‌تواند همراه با عوارض زیادی باشد.
اتصال لایه پریوست به دیافیز (قسمت وسط استخوان‌های بلند) در بچه‌ها شل و سست است و به دنبال شکستگی استخوان، خون ناشی از شکستگی به سرعت بین پریوست و استخوان جمع شده و این دو را به راحتی از هم دور می‌کند. این خون به سرعت تبدیل به کال استخوانی می‌شود. به همین علت کال استخوانی در شکستگی‌های بچه‌ها حتی در شکستگی‌های بدون جابجایی وجود داشته و بزرگ‌تر از بالغین است.
عشاق را درستی دل در شکستگی است این ماه تا هلال نگردد تمام نیست
اثر مجو ز دعا تا دلت درست بود که در شکستگی این بیضه بال و پر دارد
مینا زبان مار شود در شکستگی رحم است بر کسی که بود در شکست من
این تکنیک در شکستگی‌هایی که پارگی پوست در آن روی نداده است یا به اصطلاح در شکستگی‌های بسته به انجام می‌رسد.
همهٔ فرآیند‌های مرطوب از نارگیل کال نسبتاً خشک استفاده می‌شود. پرتئین در نارگیل یک عصاره از روغن و آب می‌سازد. بیشترین مرحلهٔ گیج‌کننده در شکستگی عصاره به بیهوده یافتن روغن است. این به عنوان تأخیر دهنده در فساد استفاده می‌شده‌است اما باعث ایجاد تغییر رنگ در روغن می‌شود و این اقتصادی نیست. در تکنیک‌های مدرن از سانتریفیوژ استفاده می‌کنند