عشوه ساختن

معنی کلمه عشوه ساختن در لغت نامه دهخدا

عشوه ساختن. [ ع ِش ْ وَ / وِ ت َ ] ( مص مرکب ) فریب ساختن. فریب در کار آوردن :
چو نان طلب کنم از شاه عشوه سازد قوتم
چو آب خواهم از ایام زهر دارد پیشم.خاقانی.

معنی کلمه عشوه ساختن در فرهنگ فارسی

فریب ساختن فریب در کار آوردن

جملاتی از کاربرد کلمه عشوه ساختن

رفتار اغواگرانه در این گونه بیماران، از هر جنسی که باشند، شایع است. پرداختن به تخیلات جنسی در مورد افرادی که با آن‌ها رابطه دارند، در این افراد شایع است، منتها این تخیلات را همیشه بر زبان نمی‌آورند و به عوض این که از نظر جنسی پرخاشگر باشند، عشوه‌گر و اهل لاس زدن هستند. این بیماران ممکن است به کژکاری روانی-جنسی مبتلا باشند: زن‌های نمایشی ممکن است آنورگاسمی داشته باشند و مردهای نمایشی هم ممکن است دچار ناتوانی جنسی باشند. برای آنکه مطمئن شوند نزد جنس مخالف جاذبه دارند، ممکن است تکانه‌های جنسی خود را به عمل درآورند. نیاز آن‌ها به مطمئن ساختن خود تمامی ندارد، با این حال، روابط آن‌ها اغلب سطحی است و ممکن است افرادی مغرور، غرق در خود و دمدمی مزاج باشند. نیازهای بسیار شدید آن‌ها به وابستگی باعث می‌شود که زود به هر کس اعتماد کنند و خیلی راحت می‌توان فریبشان داد.