علی روشن
جملاتی از کاربرد کلمه علی روشن
دل به مهر علی و آل علی روشن کن که در اجناس عمل سود و زیان این همه نیست
جویا دلت بمهر علی روشن است از آن شبها ز ود آه تو مهتاب می شود
آنرا که بدل چون من شد نور علی روشن روشن ز دلش لاشک انوار یقین باشد
تادئو، یکی از همسفران ایزابلا که از طرفی عاشق ایزابلا هم هست، نجات یافته و ازترس اینکه مبادا او را به صورت یک برده در بازار بفروشند، خود را عموی ایزابلا معرفی میکند و میگوید نباید او را از این دختر جدا کنند. به محض دیدن ایزابلا، جرقهای در ذهن کاپیتان علی روشن میشود که این دختر جوان و زیبای ایتالیایی میتواند دقیقن همانی باشد که مصطفی بیگ به دنبالش است.